وبلاگ مسعود براتی

نوشته‌های شخصی مسعود براتی

وبلاگ مسعود براتی

نوشته‌های شخصی مسعود براتی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پزشکیان» ثبت شده است

مطلب امروز روزنامه عصر ایرانیان:
چند روز پیش یک خبر عجیب در فضای رسانه‌ای منتشر شد که از سوی دولت نیز تکذیب نشد. در این خبر به نقل از رئیس امور برنامه ریزی سازمان برنامه و بودجه گفته شد که «رئیس جمهور به اعضای هیئت دولت فرصتی یک ماهه داده است تا احکامی را که به دلایل مالی یا عملیاتی امکان اجرای آن‌ها وجود ندارد، مشخص کنند تا بتوان با کمک مجلس برای آن‌ها چاره‌اندیشی کرد.»این در حالیست که رئیس جمهور آقای پزشکیان و اعضای دولت ایشان از جمله وزرا در زمان رأی اعتماد، بارها و بارها بر این موضوع تاکید کردند که برنامه هفتم پیشرفت مبنای کار آنها خواهد بود. در ایام انتخابات نیز آقای پزشکیان به صراحت یان کردند که من برنامه جداگانه‌ای ندارم و برنامه هفتم وجود دارد و همان را باید اجرا کرد و خود را متعهد به اجرای آن می‌دانستند. «من در صحبت‌هایی که بعد از ثبت‌نام انجام دادم گفتم که قرار نیست برنامه جدید بنویسیم و قرار نیست سیاست‌های جدیدی در کشور اجرا کنیم، بلکه سیاست‌های کلی ابلاغی مقام معظم رهبری مشخص است و برنامه‌های توسعه هم وجود دارد؛ هر دولتی که می‌آید باید برنامه‌های موجود را اجرایی کند.»اما حالا که به نظر می‌رسد دولت مستقر شده بدون توجه به حرف‌هایی که در گذشته با مردم مطرح کرده است به دنبال تغییر برنامه هفتم است. با این وضعیت طبیعی خواهد بود که این سوال در ذهن مردم ایجاد می‌شود که آیا می‌شود به حرف‌ها و وعده‌هایی که رئیس جمهور و وزرای ایشان به آنها داده‌اند اعتماد کرد؟ با این حساب سرمایه اجتماعی برای دولت باقی خواهد ماند؟ نکته قابل توجه این است که هنوز زمان زیادی از استقرار دولت نگذشته و دولت در میدان واقع اقدام قابل توجهی انجام نداده است که حالا به این اعتقاد رسیده باشد که برنامه هفتم قابل اجرا نیست. پس اگر چنین فهمی دارد از گذشته داشته است. چرا در همان زمان این را مطرح نکرده است؟ چرا به مردم گفته است که برنامه هفتم را به عنوان برنامه خود دنبال می‌کند و به آن متعهد است؟ انتظار این است که دولت بدون بهانه گرفتن به اجرای برنامه هفتم بپردازد هرچند این انتظار زمانی واقعی خواهد بود که دولت برنامه‌ای برای کار کردن داشته باشد اما متأسفانه آن چیزی که مشاهده می‌شود بی‌برنامگی است. به نظر می‌رسد دولت به دنبال بهانه تراشی برای عدم انجام تکالیف خود طبق قانون برنامه هفتم و سایر قوانین مربوطه هست. دولت می‌خواهد از خود «مسئولیت زدایی» کند. صحبت‌های چند روز قبل آقای رئیس جمهور درباره ناتوانی در اعطای وام ازدواج و سایر موارد در همین راستا می‌توان تحلیل کرد. ایشان گفتند «می‌گویند به کسانی که ازدواج کرده‌اند، این‌قدر وام بدهید؛ به تولد اینقدر وام بدهید به فلانی کمک کنید و این‌ها را هم بیمه کنید. پول از کجا باید تأمین شود؟»یا رئیس‌جمهور بارها در طول تبلیغات انتخاباتی به عدم افزایش حقوق کارکنان دولت نسبت به تورم معترض شد اما در حال حاضر رشد ۲۰ درصدی ضریب حقوق ریالی در شرایط تورم بالای ۳۰ درصدی در بودجه ۱۴۰۴ لحاظ شده است، تصمیمی که مغایر وعده‌های رئیس‌جمهور و قانون خدمات مدیریت کشوری می‌باشد.باید به رئیس جمهور گفت دبه نکنید. مردم دوست دارند رئیس جمهورشان به وعده‌های خود پایبند باشد و صدق وعده داشته باشد.
https://asre-iranian.ir/Newspaper/item/184133

🔻سرمقاله روزنامه عصر ایرانیان امروز 
روز پنجشنبه سفر رئیس جمهور پزشکیان به نیویورک به منظور شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل پایان یافت. این سفر از دو جنبه قابل توجه و ارزیابی است. جنبه اول به شروع کار دولت پزشکیان در ایران باز می‌گردد. دولت جدید به دنبال پیاده سازی یک سیاست خارجی متفاوت از دولت قبل یعنی دولت شهید رئیسی است. مهمترین موضوع سیاست خارجی که تغییر قرار است در آن اعمال شود، موضوع مذاکرات با کشورهای غربی برای احیای برجام و رفع تحریم‌ها است. آقای پزشکیان معتقد است تا این موضوع حل نشود در داخل کشور نمی‌توان کارهای مهم ناظر به بهبود فضای اقتصاد انجام داد. لذا مشاهده می‌شود که بخش مهمی از سخنان آقای پزشکیان در سفر به نیویورک مربوط به مذاکرات است. 
برای مثال ایشان در سخنرانی خود در اجلاس مجمع عمومی اینگونه موضوع را مطرح می‌کند:
«ما آماده تعامل با اعضای برجام هستیم. اگر تعهدات برجامی به طور کامل و با حسن نیت اجرا شود، می‌توان در مورد دیگر مسائل هم وارد گفتگو شد.»
پیام آقای پزشکیان به طرف‌های غربی و به طور خاص دولت آمریکا این است که اگر به تعهدات خود در چارچوب برجام بازگردند فضا برای مذاکره درباره موضوعات دیگر باز خواهد شد. با توجه به سخنان سیاستمداران غربی می‌توان گفت که موضوعات دیگر شامل موضوعات منطقه و موشکی است. احتمالاً آقای پزشکیان این جمله را بر اساس بیانات رهبر انقلاب در دولت اول روحانی و در زمانی که برجام در حال شکل‌گیری و ابتدای مسیر خود بود بیان کرده است. در حالی که الان شرایط به کلی تغییر کرده است و ایران تجربه ناموفق اجرای یک توافق را با طرف‌های غربی دارد و با بدعهدی طرف آمریکایی روبرو شده است. لذا در حالی که طرف مقابل هنوز به تعهدات گذشته خود عمل نکرده و به صورت مداوم مسائل فراتر از موضوع هسته‌ای را مطرح می‌کند و رویکرد زیاده خواهانه را در برابر ایران اتخاذ نموده است، این سخن به معنای پذیرفتن زیاده خواهی او تلقی خواهد شد و در ذهن دولتمردان آمریکایی تصویری اشتباه و تصوری غلط ایجاد می‌کند. 
جالب اینجاست که آقای پزشکیان در سخنان خود به همین موضوع نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: «پاسخ مناسب به چنین پیامی که از ایران صادر می‌شود، اعمال تحریم‌های بیشتر نیست، بلکه اجرای تعهدات قبلی در رفع تحریم‌ها برای بهبود واقعی شرایط اقتصادی مردم ایران است و زمینه‌سازی برای توافق‌های بیشتر‌.»
اما به نظر می‌رسد متوجه رابطه این واقعیت با موضع اتخاذ شده از سوی خود نیست. یعنی نمی‌داند که در زمانی که طرف‌های مقابل بدعهدی کردند و زیاده خواهی می‌کنند صحبت از مذاکره در سایر موضوعات به نوعی تشویق آنها به تشدید زیاده خواهی است. 
اما نکته مهم دیگر که به نظر می‌رسد آقای پزشکیان و تیم سیاست خارجی او به آن توجه نداشته و به همین دلیل بعید به نظر می‌رسد این سفر توانسته باشد تغییری در وضعیت مذاکرات ایران و غرب ایجاد کرده باشد، تغییر مبنایی در تناسب زمان میان انتخابات ریاست جمهوری در ایران و انتخابات ریاست جمهوری در آمریکاست. اگر در دولت روحانی در سال ۹۲ اولین سفر به نیویورک نقش موثری در باز شدن مسیر مذاکرات داشت به این دلیل بود که انتخابات آمریکا چند ماه قبل از انتخابات ایران انجام شد. اما این نسبت تغییر کرده و به واسطه شهادت شهید رئیسی انتخابات ایران زود هنگام برگزار شد و نتیجه آن چند ماه قبل از انتخابات آمریکا مشخص گردید. در این شرایط آمریکایی‌ها قادر به تصمیم‌گیری در حوزه‌های مهم مانند ایران نیستند و ارسال پیام‌های این چنینی نمی‌تواند منجر به باز شدن فضای مذاکراتی شود. بلکه تصویر غلط اشتیاق فراوان ایران برای مذاکره را تشدید می‌کند که سبب افزایش زیاده خواهی طرف غربی خواهد شد. 
وجه دوم اهمیت سفر آقای پزشکیان به موضوعات منطقه‌ای و تحولات مهمی که در جریان است مرتبط می‌شود. از ابتدای رسمیت یافتن دولت آقای پزشکیان اتفاق‌های مهمی رخ داده که درگیری ایران را با تحولات غزه و لبنان افزایش داده است. ترور شهید اسماعیل هنیه توسط رژیم صهیونیستی که به دعوت آقای پزشکیان برای شرکت در مراسم تحلیف به ایران آمده بود در ساعاتی پس از برگزاری مراسم اولین اتفاق مهم بود. آقای پزشکیان هنوز پرونده پاسخ به این ترور را نبسته است و از سوی افکار عمومی داخل و خارج کشور با این مطالبه روبروست که چه موقع قرار است این انتقام گرفته شود. 
همچنین در روزها و هفته‌های پس از استقرار آقای پزشکیان در دولت تنش‌ها از سوی رژیم صهیونیستی افزایش یافته و تعداد مهمی از فرماندهان محور مقاومت توسط این رژیم ترور شده است و از آن مهمتر حمله گسترده و وحشیانه رژیم صهیونیستی به لبنان آغاز شده است. با توجه به نسبت حزب‌الله لبنان با ایران سطح درگیری ایران طبیعتاً افزایش پیدا می‌کند و این نیازمند سطح جدیدی از فعالیت از سوی ایران است.
آقای پزشکیان در این سفر صحبت‌هایی انجام دادند که بسیار نگران کننده بود و مورد انتقاد شدید نیز قرار گرفت. مهمترین سخن ایشان موضوع آمادگی ایران برای کنار گذاشتن سلاح خود به شرط کنار گذاشتن سلاح از سوی رژیم صهیونیستی بود. که در رسانه‌های غربی به عنوان آمادگی ایران برای کاهش تنش با اسرائیل بازنمایی شد. همچنین ایشان آمادگی برای پذیرش حضور نیروهای بین‌المللی برای برقراری صلح در منطقه را نیز بیان کرد. البته بعید است که این صحبت‌ها مواضع رسمی جمهوری اسلامی ایران باشد، و صرفاً برآمده از یک خطای سهوی بوده اما بالاخره این سخنان بیان شده است. 
با بررسی سایر سخنان آقای پزشکیان از جمله سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل به نظر می‌رسد نگاه آقای پزشکیان به تحولات منطقه و سیاستی که باید در پیش گرفته شود، برآمده از چهارچوب نظری «منطقه قوی» است.
این ابتکار عمل از سوی آقای ظریف و آقای روحانی در سال‌های قبل مطرح شده بود و به نوعی پاسخی به پرونده امنیتی سازی ایران بود. آقای پزشکیان نیز این را تکرار کرد و اینگونه آن را در سخنان خود پوشش داد: «ما از ضرورت اتحاد منطقه و تشکیل یک «منطقه قوی» سخن گفته‌ایم. «منطقه متحد و قوی» بر چند اصل استوار است:
اول اینکه بپذیریم همسایه هستیم و به لطف همسایگی همواره در کنار هم باقی خواهیم ماند. حضور قدرت‌های خارجی در منطقه موقتی و منشأ بی‌ثباتی است. توسعه و پیشرفت ما و شما به یکدیگر گره خورده است. برون‌سپاری امنیت به کشورهای فرامنطقه‌ای به سود هیچ‌یک از ما نیست.
دوم اینکه نظم جدید منطقه باید فراگیر و به سود همه همسایگان باشد. نظمی که منافع تک‌‌تک کشورهای همسایه را تامین نکند، نمی‌تواند پایدار باشد.
سوم اینکه کشورهای همسایه و برادر نباید منابع ارزشمند خود را در جهت رقابت‌های فرسایشی و مسابقه تسلیحاتی هدر دهند. منطقه ما از جنگ، تنش‌های فرقه‌ای، تروریسم و افراط‌‌گرایی، قاچاق مواد مخدر، کمبود آب، بحران پناهندگان، تخریب محیط‌زیست و مداخلات خارجی رنج می‌برد. ما می‌توانیم با هم به این چالش‌های مشترک، برای تأمین آینده بهتر نسل‌های بعدی رسیدگی نماییم.» 
منطقه قوی به نظر نمی‌رسد بتواند تامین کننده منافع ایران در منطقه باشد. خصوصاً با سخنانی که آقای پزشکیان خواسته یا ناخواسته درباره تنش زدایی با اسرائیل مطرح کرد، تردیدهای جدی در بنیان‌های نظری این ابتکار عمل ایجاد کرده است که آیا این ابتکار صرفاً پوششی برای پیاده‌سازی پروژه آمریکایی صهیونیستی عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا نیست؟ شنیده شدن خبرهای مبنی بر حضور یک فرد دارای تابعیت رژیم صهیونیستی در برنامه رئیس جمهور نیز این ظن را تقویت می‌کند.
از طرف دیگر این نوع سخنان در شرایطی که رژیم صهیونیستی کشتار وحشتناکی در غزه و لبنان به پا کرده و بنایی برای توقف آن ندارد، و به عبارت دیگر ما دقیقاً در وسط یک جنگ واقعی هستیم، و جایگاه ایران به عنوان پشتیبان اصلی نیروهای درگیر در این جنگ، بسیار سخنان غلط و دارای آثار مخرب ارزیابی می‌شود. به نظر بسیار ضروریست که دستگاه سیاست خارجی دولت چهاردهم نسبت به ابهام زدایی و نگرانی‌هایی که درباره این رویکرد وجود دارد اقدام کند تا پیام‌ نادرست به دشمنان مخابره نشود و دوستان ما نیز تصویر غیر واقعی از سیاست منطقه‌ای ایران در ذهنشان ایجاد نشود. 
در جمع‌بندی می‌توان گفت که اهداف اعلامی از این سفر محقق نشده و البته هزینه‌هایی نیز هرچند ناخواسته بر منافع ملی تحمیل شده است.

چهارشنبه گذشته تمامی افراد معرفی شده از سوی رئیس جمهور پزشکیان به مجلس شورای اسلامی، رای اعتماد گرفتند. در رسانه‌ها این اتفاق با عنوان «وفاق ملی»‌ بازنمایی شد. نکاتی درباره فرصت‌ها و تهدیدهای این اتفاق در ادامه بیان می‌شود:
1️⃣ تلاش آشکاری شد تا از این اتفاق تصویری این چنین ساخته شود که تمامی وزرا با تایید رهبر انقلاب معرفی شده‌اند و لذا هرکسی که با آنها مخالف باشد، به نوعی با رهبر انقلاب مخالفت کرده است. به نظر می‌رسد هدف این تصویرسازی منفعل کردن نیروهای سیاسی-اجتماعی منتقد دولت است. خصوصا جریان منتقد دولت که نه به دلیل سیاست‌زدگی بلکه از منظر مسایل اصلی کشور و موضوع پیشرفت و عدالت به نقد تصمیم‌ها و رفتار دولت می‌پردازد. در حالیکه رهبر انقلاب در این موضوع به صراحت نظرات خود را در دیدار نمایندگان مجلس دوازدهم در تاریخ ۳۱ تیر ماه امسال بیان کردند. 
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=57106
امروز هم در دیدار با هیات دولت خیلی شفاف تاکید کردند که تعداد زیادی از وزرا را نمی‌شناختند و نظری درباره آنها نداده‌اند. 
https://ble.ir/khamenei_ir/1230056360469028836/1724746032134
2️⃣ همچنین تلاش شد تا تصویری از یک وفاق ملی میان جریان حامی دولت پزشکیان و جریان رقیب یعنی آقای قالیباف ترسیم شود که به نظر می‌رسد هدف آن بیرون کردن جریان سوم از صحنه سیاسی کشور است. البته برخی از افراد سیاسی منتسب به ریاست مجلس نیز این حرف را بیان کردند. در این تصویرسازی جریان سوم یک جمعی از افراد تندرو و رادیکال تصویر شدند که حذف آنها از صحنه سیاسی کشور بخشی از پروژه وفاق ملی است.
3️⃣ رای اعتماد به افرادی مانند وزیر بهداشت، با سابقه روشن در حمایت از اغتشاشات ۱۴۰۱ موجب ایجاد تردید در میان بدنه فعال و انقلابی شد. کمتر از یک سال گذشته بود که آقای سلاح‌ورزی که وضعیتش شبیه وزیر بهداشت بود، بعد از چند ماه تنش میان دولت و اتاق بازرگانی از ریاست آن اتاق برداشته شد. اما در این مورد بدون آنکه وزیر بهداشت نسبت به اقدامات سابق خود ابراز پشیمانی کند، از مجلس رای اعتماد گرفت. برای بدنه انقلابی وضعیتی شبیه به پذیرش برجام در دولت اول روحانی و مجلس با ریاست علی لاریجانی شکل گرفت. این تردید می‌تواند در آینده تبدیل به انفعال و عدم تحرک در موضوعات مهم کشور شود.
4️⃣ در فرایند رای اعتماد به وزرا، دو اتفاق در صحن مجلس رخ داد. یکی شفاف شدن مواضع نمایندگان بود. این شفاف شدن برای کنش اجتماعی-سیاسی در آینده و تعیین نسبت با نمایندگان مجلس مفید است. همچنین رویش‌های جدیدی در میان نمایندگان مجلس مشاهده شد که نشان دهنده ظرفیت خوب در مجلس است. نمایندگان جوان و متخصصی که با کنش فعالانه خود و تبیین مواضع تخصصی و اصولی نشان دادند که ظرفیت کار تخصصی و به دور از سیاست‌زدگی در مجلس وجود دارد و می‌توان روی این ظرفیت برای پیگیری مسایل پیشرفت و عدالت حساب کرد.
5️⃣ اتفاق مهم دیگر تاکیدات چند باره در فرایند رای اعتماد مبنی بر مبنا بودن قانون برنامه هفتم موجب گردید تا برنامه هفتم به عنوان سند بالادستی دولت و وزرا تثبیت شود. این مبنا می‌تواند چارچوب نظری خوبی برای تعامل جریان منتقد دولت با دولت باشد. تقریبا تمامی وزرای دولت در بخش‌هایی از صحبت‌های خود به این مهم اشاره و تاکید کردند. قانون برنامه هفتم پیشرفت علی‌رغم برخی از ضعف‌ها، ظرفیت‌های خوبی برای پیشرفت و عدالت دارد. (بخش‌هایی از آن در اینجا منتشر شده است: https://ble.ir/saeedjalily/3616294512355856516/1723902596762)
*سخن اصلی*
✅ با عنایت به تهدیدها و فرصت‌های توضیح داده شده، نیروهای انقلابی منتقد دولت نباید دچار تردید و انفعال شوند. با تجهیز شدن و مسلط شدن به فرصت‌های برنامه هفتم برای تحقق پیشرفت و عدالت موضعی فعال نسبت به دولت چهاردهم اتخاذ کنند. درگیر مباحث حاشیه‌ای که با هدف تردید افکنی و انفعال مطرح می‌شوند، نشوند. باید این نکته را همیشه در نظر داشت که مسیر پیشرفت و عدالت مسیری است که فقط با حضور نیروی مردم حاصل می‌شود. وجه مهمی از این حضور، داشتن موضع نسبت به تصمیم‌ها و عملکرد دولت است.
مسعود براتی

چند روز بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری، آقای پزشکیان مقاله‌ای در روزنامه تهران تایمز با عنوان «پیام من به جهان جدید» منتشر کرد که در آن شمای کلی از سیاست‌خارجی دولت ایشان ترسیم شده بود. همان زمان نکاتی را نوشتم اما وقت نشد که کامل و منتشر کنم. دیروز که رهبر معظم انقلاب در مراسم تنفیذ دکتر پزشکیان نکاتی درباره سیاست خارجی و اولویت‌های آن در دوره جدید مطرح کردند، تصمیم گرفتم متن را به روز کنم و در اختیار مخاطبان قرار دهم. در این مطلب مقایسه‌ای میان اولویت‌های تبیین شده از سوی مقام معظم رهبری و نکات بیان شده در مقاله دکتر پزشکیان انجام خواهد شد.

یک.

رهبر انقلاب در اولین نکته مربوط به سیاست خارجی می‌فرمایند«در مقابل امواج و حوادث جهانی و بخصوص منطقه‌ای، برخورد کشور، برخورد فعّال باشد، برخورد اثرگذار باشد، نه برخورد منفعل» ایشان مثال تحولات فناورانه مربوط به «هوش مصنوعی» را بیان می‌کنند. یکی دیگر از تحولات مهم در صحنه بین‌المللی موضوع «تغییر نظم» است به معنای تغییر معادلات کلان قدرت و کاهش نسبی قدرت آمریکا در برابر رقبای خود از جمله چین، روسیه و ایران. دکتر پزشکیان نیز در تیتر مقاله خود اشاره تلویحی به این موضوع داشته‌اند. اما در مقاله اشاره صریح‌تری به این موضوع ندارند. اینکه دولت چهاردهم چه فهمی از موضوع «تغییر نظم» دارد و چه رویکرد و سیاستی را در قبال آن دنبال خواهد کرد اهمیت دارد. در مقاله اشاراتی به حضور در سازمان شانگهای و گروه بریکس بیان شده است که ذیل همکاری با کشور روسیه آمده است. دولت چهاردهم باید انتخاب راهبردی خود را مشخص کند که آیا می‌خواهد با بازیگرانی که خواهان تغییر نظم بین‌الملل و تغییر وضع موجود هستند، هم‌کاری و هم‌افزایی کند و یا می‌خواهد از این صحنه دور باشد.

در مقاله صحبت از «تعادل» در سیاست خارجی شده است که تردید را نسبت به انتخاب راهبردی دولت چهاردهم افزایش می‌دهد. در مقاله آمده است: «با این رویکرد، دولت من قصد دارد سیاستی فرصت‌گرا را پیگیری کند که با ایجاد «تعادل» در روابط با همه‌ی کشورها، منطبق با منافع ملی، توسعه اقتصادی و نیاز‌های صلح و امنیت منطقه و جهان باشد».

«تعادل» که ناظر به سیاست خارجی ایران در سال‌های اخیر مطرح می‌شود اشاره به ایجاد توازن در روابط با شرق و غرب است. در سه سال اخیر انتقادهایی به سیاست خارجی دولت شهید رئیسی مطرح می‌شد که غرب را به کلی کنار گذاشته و خیلی به دنبال روابط با شرق است. لذا تعادل به معنای متوازن کردن میان غرب و شرق است. این گزاره ظاهری خوب دارد اما دقیق‌تر که نگریسته شود و با شرایط کنونی کشور تطبیق داده شود، کمی نگران کننده می‌شود. به عبارت دقیق‌تر پیگیری «تعادل» در سیاست خارجی به معنای این انتخاب راهبردی است که ایران نمی‌خواهد در موضوع «تغییر نظم» در سمت بازیگران خواهان تغییر باشد و می‌خواهد در میانه بازی کند و این نگاه می‌تواند از دست رفتن فرصت‌های واقعی پیش‌روی ایران در همکاری با کشورهای مخالف نظم کنونی آمریکا محور شود.

نگرانی نسبت به این رویکرد زمانی عمیق‌تر می‌شود که به این نکته توجه کنیم، در سابقه سیاست خارجی ایران در سه دهه گذشته، تلاش‌های ایران برای بهبود روابط با غرب خصوصا کشورهای اروپایی متحد آمریکا، موفق نبوده و شکست خورده است. از گفتگوهای انتقادی دولت خاتمی تا مذاکرات هسته‌ای در دوره خاتمی که روحانی مسئول مذاکرات بود و مذاکرات دوره روحانی منتج به برجام و به طور مشخص دوره بعد از خروج آمریکا از برجام موید این ادعا است.

رهبر انقلاب نیز در بیانات دیروز خود به این نکته که کشورهای اروپایی بدرفتاری کردند تصریح کردند و فرمودند: «علّت اینکه کشورهای اروپایی را بنده به عنوان اولویّت ذکر نمیکنم، این است که اینها با ما این چندساله خوب رفتار نکردند؛ با ما خوب برخورد نکردند. در قضیّه‌ی تحریمها، در قضیّه‌ی نفت، در قضایای گوناگون، در عناوین جعلی مثل حقوق بشر و امثال اینها، با ما بد رفتار کردند»

دلیل بی‌نتیجه بودن این تلاش‌ها نیز به نگاه کشورهای اروپایی متحد آمریکا (انگلیس، فرانسه و آلمان) به ایران برمی‌گردد. آنها به دلیل تبعیت حداکثری از آمریکا در سیاست‌های بین‌الملل خود، ایران را یک تهدید نگریسته و وارد همکاری که منجر به تقویت و توسعه ایران بشود، نخواهند شد. در ۱۵ سال اخیر این موضوع شدت بیشتری یافته است.

در نتیجه اعلان این سیاست تعادل میان غرب و شرق، منجر به همکاری راهبردی با غرب نمی‌شود اما سبب می‌شود شرق در همکاری راهبردی با ایران تردید کند. این تردید ناشی از تجربه‌ای است که در دوران برجام داشته اند. در نتیجه کشورهایی مانند چین جانب احتیاط را با ایران خواهند گرفت. توضیح اینکه همکاری راهبردی با ایران در شرایط تحریمی نیازمند پذیرش میزانی از ریسک مواجهه با تحریم است. کشورهای شرقی این ریسک را زمانی خواهند پذیرفت که نسبت به همکاری در برابر غرب اطمینان داشته باشند. اتفاقی که در همکاری میان چین و روسیه می‌بینیم. وسط بازی در این میدان مانع ایجاد اطمینان خاطر خواهد شد و افزایش احتیاط را به دنبال خواهد داشت.

دو.

رهبر انقلاب یکی از اولویت‌ها را همسایگان بیان می‌کنند. ایشان می‌فرمایند: «یکی از اولویّتهای ما همسایگان ما هستند» ایشان تاکید می‌کنند که « بایستی ما بر روی روابط با همسایگان کار کنیم». دکتر پزشکیان نیز در مقاله خود این موضوع را تاکید دارند و می‌نویسند «در دولت من، تحکیم روابط با همسایگان در اولویت قرار خواهد داشت. ما پیگیر تشکیل یک «منطقه قوی» خواهیم بود»

منطقه قوی یا منطقه قدرتمند به جای یک قدرت منطقه‌ای ابتدا توسط روحانی مطرح شد. (نگاه کنید: mshrgh.ir/745000)  این سیاست در ظاهر زیبا است. همانطور که روحانی توضیح می‌دهد به جای رقابت میان کشورهای منطقه برای افزایش قدرت، خوب است به یک منطقه قوی که نشات گرفته از همکاری میان کشورهاست فکر شود.

نکته مهم این است که آیا برای همکاری همیشه منطق لیبرالیسم جواب می‌دهد؟ یا در برخی مواقع ناچار به تکیه بر منطق رئالیستی هستیم؟

کشورهای همسایه (منطقه) به دو دسته تقسیم می‌شوند. کشورهایی که ایران را تهدید وجودی خود می‌دانند و کشورهایی که اینگونه نگاه نمی‌کنند. در مورد دسته دوم زمینه لازم برای همکاری با منطق لیبرلیستی (برد-برد) وجود دارد. اما دسته اول این منطق کارایی ندارد. تنها در زمانی آنها حاضر به همکاری می‌شوند که چاره‌ای برای مهار قدرت ایران نبینند. این سیاست اگر اعلامی صرف باشد خوب است. اما اگر اعمالی هم باشد و معنایش در عمل کنار گذاشتن مسیر قدرت‌مند شدن در منطقه باشد، خطا خواهد بود. تجربه در دوره روحانی داشته ایم و منجر به بدتر شدن روابط ما با کشورهای دسته اول شد.

سه.

اولویت بعدی که رهبر انقلاب مورد اشاره قرار دادند «توسعه میدان دیپلماسی» به معنای توسعه روابط با آفریقا، آسیا و سایر مناطق دنیا بود. دکتر پزشکیان نیز در مقاله خود به این موضوع اشاره کرده و حفظ و تعمیق روابط با آفریقا و آمریکای لاتین را مورد تاکید قرار داده است. آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد لزوم برنامه‌ریزی برای این مهم است. اگر برنامه‌ریزی صورت نگیرد، امکان دارد که در برخورد با سایر اولویت‌ها این موضوع به حاشیه رانده شود.

چهار.

رهبر انقلاب اولویت دیگری که تاکید می‌کنند استحکام روابط با کشورهایی است که از ما در شرایط سخت حمایت کردند. ایشان می‌فرمایند: «یکی از اولویّتها ارتباط مستحکم با کشورهایی است که در این سالها در قبال فشارها از ما حمایت کرده‌اند، به ما کمک کرده‌اند؛ چه در سازمان ملل، چه در غیر سازمان ملل، چه در میدان عمل، همکاری‌های اقتصادی و غیره، از ما حمایت کرده‌اند؛ ما قدرشناسی باید بکنیم؛ ارتباطاتمان را با اینها بایستی مستحکم کنیم؛ این سیاست اولویّت‌دار ما است؛ و از این قبیل کارهای اولویّت‌داری در این زمینه وجود دارد»

دکتر پزشکیان نیز در مقاله خود به این موضوع اشاره کرده است و می‌نویسد: «چین و روسیه همواره در روز‌های سخت دوست و پشتیبان ما بوده‌اند. ما این دوستی را بسیار ارزشمند می‌دانیم». این تاکید خوب است اما باید به تجربه دولت روحانی که در واقعیت رخ داد توجه کرد. جالب است که همین بیان را روحانی نیز در ابتدای دولت خود داشت. برای مثال خبرنگار شبکه چینی سی سی تی وی در مورد دورنمای روابط ایران و چین در دوران بعد از تحریم پرسید و روحانی اینگونه پاسخ داد: «ما دوستان دوران سختی و تحریم را فراموش نمی‌کنیم و امروز باید زمینه توسعه بیشتر روابط برای کشورهایی که در سال های گذشته با وجود مشکلات تلاش کردند روابط گسترده‌ای با ما داشته باشند را فراهم کنیم» (۲۷ دی ۱۳۹۴)

https://fararu.com/fa/news/259200

شبیه به این حرف را ظریف در دیدار معاون نخست وزیر چین هم گفته است:«ایران دوستان خود در دوران سخت را فراموش نخواهد کرد»

https://borna.news/0023Sx
اما اتفاقی که در عمل افتاد چیز دیگری بود و نتیجه‌اش دور شدن چین از ایران بود. ریشه آن در ساده انگاری روابط بین‌الملل و عدم درک تضادها و رقابت‌ها بود. همان‌ چیزی که می‌توان در طرح موضوع تعادل در روابط خارجی مشاهده کرد.

شاید روحانی و ظریف واقعا در ذهنشان توسعه همکاری با چین بوده است اما به دلیل رویکرد غالب در راس دولت و نیز سایر اجزای دولت که تمایل به غرب دارند، تمام پیوندهای ایجاد شده با چین از میان رفت. در وزارت نفت بدترین اتفاقات رقم خورد. ظریف خود نیز در انتهای دولت از این موضوع شکایت داشت. او در آخرین گزارش خود به مجلس درباره برجام می‌نویسد: «اگر در مورد ضرورت کار متوازن با شرق و غرب به یک اجماع ملی رسیده بودیم و با خوش‌خیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکت‌های غربی از خود نرنجانده بودیم، دوستانمان سرخورده نمی‌شدند و در دوران سختی رهایمان نمی‌کردند.»

دولت چهاردهم باید برای جلوگیری از رخ دادن مجدد این وضعیت برنامه داشته باشد و الا با توجه به رویکرد کلی دولت وقوع مجدد آن وضعیت قابل انتظار است.

نکته آخر:

در ارزیابی کلی سوال مهمی که مقاله به آن پاسخ روشنی نمی دهد موضوع «مقابله با تحریم» است. به عبارت دیگر مقاله پاسخ روشنی به این سوال که قرار است دولت چهاردهم در مقابله با تحریم چه کاری انجام دهد و برنامه ‌اش چیست، نمی‌دهد.

برای مثال دولت شهید رئیسی خنثی‌سازی تحریم را به عنوان پاسخ اصلی برگزید و مذاکره برای رفع تحریم را یک امر با اولویت پایین‌تر دنبال کرد و دست‌آوردهایی نیز در این زمینه داشت. اما در این مقاله هرچند اشاراتی به مذاکره البته با کشورهای اروپایی شده است اما پاسخ سوال مقابله با تحریم نیست. چرا که تجربه سالهای ۱۳۹۷ تا الان نشان داده است که اروپا در موضوع تحریم فاقد توانایی است و نمی‌تواند به وعده‌های خود عمل کند که در مقاله نیز به آن اشاره شده است. اما مقاله در نسبت با آمریکا هم پاسخ روشنی ندارد و به نظر می‌رسد برنامه مشخصی برای آن فعلا موجود نیست.

مسعود براتی