ارزیابی سیاست خارجی دولت چهاردهم مقایسه اولویتهای بیان شده از سوی مقام معظم رهبری و مقاله دکتر پزشکیان در روزنامه تهران تایمز
چند روز بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری، آقای پزشکیان مقالهای در روزنامه تهران تایمز با عنوان «پیام من به جهان جدید» منتشر کرد که در آن شمای کلی از سیاستخارجی دولت ایشان ترسیم شده بود. همان زمان نکاتی را نوشتم اما وقت نشد که کامل و منتشر کنم. دیروز که رهبر معظم انقلاب در مراسم تنفیذ دکتر پزشکیان نکاتی درباره سیاست خارجی و اولویتهای آن در دوره جدید مطرح کردند، تصمیم گرفتم متن را به روز کنم و در اختیار مخاطبان قرار دهم. در این مطلب مقایسهای میان اولویتهای تبیین شده از سوی مقام معظم رهبری و نکات بیان شده در مقاله دکتر پزشکیان انجام خواهد شد.
یک.
رهبر انقلاب در اولین نکته مربوط به سیاست خارجی میفرمایند«در مقابل امواج و حوادث جهانی و بخصوص منطقهای، برخورد کشور، برخورد فعّال باشد، برخورد اثرگذار باشد، نه برخورد منفعل» ایشان مثال تحولات فناورانه مربوط به «هوش مصنوعی» را بیان میکنند. یکی دیگر از تحولات مهم در صحنه بینالمللی موضوع «تغییر نظم» است به معنای تغییر معادلات کلان قدرت و کاهش نسبی قدرت آمریکا در برابر رقبای خود از جمله چین، روسیه و ایران. دکتر پزشکیان نیز در تیتر مقاله خود اشاره تلویحی به این موضوع داشتهاند. اما در مقاله اشاره صریحتری به این موضوع ندارند. اینکه دولت چهاردهم چه فهمی از موضوع «تغییر نظم» دارد و چه رویکرد و سیاستی را در قبال آن دنبال خواهد کرد اهمیت دارد. در مقاله اشاراتی به حضور در سازمان شانگهای و گروه بریکس بیان شده است که ذیل همکاری با کشور روسیه آمده است. دولت چهاردهم باید انتخاب راهبردی خود را مشخص کند که آیا میخواهد با بازیگرانی که خواهان تغییر نظم بینالملل و تغییر وضع موجود هستند، همکاری و همافزایی کند و یا میخواهد از این صحنه دور باشد.
در مقاله صحبت از «تعادل» در سیاست خارجی شده است که تردید را نسبت به انتخاب راهبردی دولت چهاردهم افزایش میدهد. در مقاله آمده است: «با این رویکرد، دولت من قصد دارد سیاستی فرصتگرا را پیگیری کند که با ایجاد «تعادل» در روابط با همهی کشورها، منطبق با منافع ملی، توسعه اقتصادی و نیازهای صلح و امنیت منطقه و جهان باشد».
«تعادل» که ناظر به سیاست خارجی ایران در سالهای اخیر مطرح میشود اشاره به ایجاد توازن در روابط با شرق و غرب است. در سه سال اخیر انتقادهایی به سیاست خارجی دولت شهید رئیسی مطرح میشد که غرب را به کلی کنار گذاشته و خیلی به دنبال روابط با شرق است. لذا تعادل به معنای متوازن کردن میان غرب و شرق است. این گزاره ظاهری خوب دارد اما دقیقتر که نگریسته شود و با شرایط کنونی کشور تطبیق داده شود، کمی نگران کننده میشود. به عبارت دقیقتر پیگیری «تعادل» در سیاست خارجی به معنای این انتخاب راهبردی است که ایران نمیخواهد در موضوع «تغییر نظم» در سمت بازیگران خواهان تغییر باشد و میخواهد در میانه بازی کند و این نگاه میتواند از دست رفتن فرصتهای واقعی پیشروی ایران در همکاری با کشورهای مخالف نظم کنونی آمریکا محور شود.
نگرانی نسبت به این رویکرد زمانی عمیقتر میشود که به این نکته توجه کنیم، در سابقه سیاست خارجی ایران در سه دهه گذشته، تلاشهای ایران برای بهبود روابط با غرب خصوصا کشورهای اروپایی متحد آمریکا، موفق نبوده و شکست خورده است. از گفتگوهای انتقادی دولت خاتمی تا مذاکرات هستهای در دوره خاتمی که روحانی مسئول مذاکرات بود و مذاکرات دوره روحانی منتج به برجام و به طور مشخص دوره بعد از خروج آمریکا از برجام موید این ادعا است.
رهبر انقلاب نیز در بیانات دیروز خود به این نکته که کشورهای اروپایی بدرفتاری کردند تصریح کردند و فرمودند: «علّت اینکه کشورهای اروپایی را بنده به عنوان اولویّت ذکر نمیکنم، این است که اینها با ما این چندساله خوب رفتار نکردند؛ با ما خوب برخورد نکردند. در قضیّهی تحریمها، در قضیّهی نفت، در قضایای گوناگون، در عناوین جعلی مثل حقوق بشر و امثال اینها، با ما بد رفتار کردند»
دلیل بینتیجه بودن این تلاشها نیز به نگاه کشورهای اروپایی متحد آمریکا (انگلیس، فرانسه و آلمان) به ایران برمیگردد. آنها به دلیل تبعیت حداکثری از آمریکا در سیاستهای بینالملل خود، ایران را یک تهدید نگریسته و وارد همکاری که منجر به تقویت و توسعه ایران بشود، نخواهند شد. در ۱۵ سال اخیر این موضوع شدت بیشتری یافته است.
در نتیجه اعلان این سیاست تعادل میان غرب و شرق، منجر به همکاری راهبردی با غرب نمیشود اما سبب میشود شرق در همکاری راهبردی با ایران تردید کند. این تردید ناشی از تجربهای است که در دوران برجام داشته اند. در نتیجه کشورهایی مانند چین جانب احتیاط را با ایران خواهند گرفت. توضیح اینکه همکاری راهبردی با ایران در شرایط تحریمی نیازمند پذیرش میزانی از ریسک مواجهه با تحریم است. کشورهای شرقی این ریسک را زمانی خواهند پذیرفت که نسبت به همکاری در برابر غرب اطمینان داشته باشند. اتفاقی که در همکاری میان چین و روسیه میبینیم. وسط بازی در این میدان مانع ایجاد اطمینان خاطر خواهد شد و افزایش احتیاط را به دنبال خواهد داشت.
دو.
رهبر انقلاب یکی از اولویتها را همسایگان بیان میکنند. ایشان میفرمایند: «یکی از اولویّتهای ما همسایگان ما هستند» ایشان تاکید میکنند که « بایستی ما بر روی روابط با همسایگان کار کنیم». دکتر پزشکیان نیز در مقاله خود این موضوع را تاکید دارند و مینویسند «در دولت من، تحکیم روابط با همسایگان در اولویت قرار خواهد داشت. ما پیگیر تشکیل یک «منطقه قوی» خواهیم بود»
منطقه قوی یا منطقه قدرتمند به جای یک قدرت منطقهای ابتدا توسط روحانی مطرح شد. (نگاه کنید: mshrgh.ir/745000) این سیاست در ظاهر زیبا است. همانطور که روحانی توضیح میدهد به جای رقابت میان کشورهای منطقه برای افزایش قدرت، خوب است به یک منطقه قوی که نشات گرفته از همکاری میان کشورهاست فکر شود.
نکته مهم این است که آیا برای همکاری همیشه منطق لیبرالیسم جواب میدهد؟ یا در برخی مواقع ناچار به تکیه بر منطق رئالیستی هستیم؟
کشورهای همسایه (منطقه) به دو دسته تقسیم میشوند. کشورهایی که ایران را تهدید وجودی خود میدانند و کشورهایی که اینگونه نگاه نمیکنند. در مورد دسته دوم زمینه لازم برای همکاری با منطق لیبرلیستی (برد-برد) وجود دارد. اما دسته اول این منطق کارایی ندارد. تنها در زمانی آنها حاضر به همکاری میشوند که چارهای برای مهار قدرت ایران نبینند. این سیاست اگر اعلامی صرف باشد خوب است. اما اگر اعمالی هم باشد و معنایش در عمل کنار گذاشتن مسیر قدرتمند شدن در منطقه باشد، خطا خواهد بود. تجربه در دوره روحانی داشته ایم و منجر به بدتر شدن روابط ما با کشورهای دسته اول شد.
سه.
اولویت بعدی که رهبر انقلاب مورد اشاره قرار دادند «توسعه میدان دیپلماسی» به معنای توسعه روابط با آفریقا، آسیا و سایر مناطق دنیا بود. دکتر پزشکیان نیز در مقاله خود به این موضوع اشاره کرده و حفظ و تعمیق روابط با آفریقا و آمریکای لاتین را مورد تاکید قرار داده است. آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد لزوم برنامهریزی برای این مهم است. اگر برنامهریزی صورت نگیرد، امکان دارد که در برخورد با سایر اولویتها این موضوع به حاشیه رانده شود.
چهار.
رهبر انقلاب اولویت دیگری که تاکید میکنند استحکام روابط با کشورهایی است که از ما در شرایط سخت حمایت کردند. ایشان میفرمایند: «یکی از اولویّتها ارتباط مستحکم با کشورهایی است که در این سالها در قبال فشارها از ما حمایت کردهاند، به ما کمک کردهاند؛ چه در سازمان ملل، چه در غیر سازمان ملل، چه در میدان عمل، همکاریهای اقتصادی و غیره، از ما حمایت کردهاند؛ ما قدرشناسی باید بکنیم؛ ارتباطاتمان را با اینها بایستی مستحکم کنیم؛ این سیاست اولویّتدار ما است؛ و از این قبیل کارهای اولویّتداری در این زمینه وجود دارد»
دکتر پزشکیان نیز در مقاله خود به این موضوع اشاره کرده است و مینویسد: «چین و روسیه همواره در روزهای سخت دوست و پشتیبان ما بودهاند. ما این دوستی را بسیار ارزشمند میدانیم». این تاکید خوب است اما باید به تجربه دولت روحانی که در واقعیت رخ داد توجه کرد. جالب است که همین بیان را روحانی نیز در ابتدای دولت خود داشت. برای مثال خبرنگار شبکه چینی سی سی تی وی در مورد دورنمای روابط ایران و چین در دوران بعد از تحریم پرسید و روحانی اینگونه پاسخ داد: «ما دوستان دوران سختی و تحریم را فراموش نمیکنیم و امروز باید زمینه توسعه بیشتر روابط برای کشورهایی که در سال های گذشته با وجود مشکلات تلاش کردند روابط گستردهای با ما داشته باشند را فراهم کنیم» (۲۷ دی ۱۳۹۴)
https://fararu.com/fa/news/259200
شبیه به این حرف را ظریف در دیدار معاون نخست وزیر چین هم گفته است:«ایران دوستان خود در دوران سخت را فراموش نخواهد کرد»
https://borna.news/0023Sx
اما اتفاقی که در عمل افتاد چیز دیگری بود و نتیجهاش دور شدن چین از ایران بود. ریشه آن در ساده انگاری روابط بینالملل و عدم درک تضادها و رقابتها بود. همان چیزی که میتوان در طرح موضوع تعادل در روابط خارجی مشاهده کرد.
شاید روحانی و ظریف واقعا در ذهنشان توسعه همکاری با چین بوده است اما به دلیل رویکرد غالب در راس دولت و نیز سایر اجزای دولت که تمایل به غرب دارند، تمام پیوندهای ایجاد شده با چین از میان رفت. در وزارت نفت بدترین اتفاقات رقم خورد. ظریف خود نیز در انتهای دولت از این موضوع شکایت داشت. او در آخرین گزارش خود به مجلس درباره برجام مینویسد: «اگر در مورد ضرورت کار متوازن با شرق و غرب به یک اجماع ملی رسیده بودیم و با خوشخیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکتهای غربی از خود نرنجانده بودیم، دوستانمان سرخورده نمیشدند و در دوران سختی رهایمان نمیکردند.»
دولت چهاردهم باید برای جلوگیری از رخ دادن مجدد این وضعیت برنامه داشته باشد و الا با توجه به رویکرد کلی دولت وقوع مجدد آن وضعیت قابل انتظار است.
نکته آخر:
در ارزیابی کلی سوال مهمی که مقاله به آن پاسخ روشنی نمی دهد موضوع «مقابله با تحریم» است. به عبارت دیگر مقاله پاسخ روشنی به این سوال که قرار است دولت چهاردهم در مقابله با تحریم چه کاری انجام دهد و برنامه اش چیست، نمیدهد.
برای مثال دولت شهید رئیسی خنثیسازی تحریم را به عنوان پاسخ اصلی برگزید و مذاکره برای رفع تحریم را یک امر با اولویت پایینتر دنبال کرد و دستآوردهایی نیز در این زمینه داشت. اما در این مقاله هرچند اشاراتی به مذاکره البته با کشورهای اروپایی شده است اما پاسخ سوال مقابله با تحریم نیست. چرا که تجربه سالهای ۱۳۹۷ تا الان نشان داده است که اروپا در موضوع تحریم فاقد توانایی است و نمیتواند به وعدههای خود عمل کند که در مقاله نیز به آن اشاره شده است. اما مقاله در نسبت با آمریکا هم پاسخ روشنی ندارد و به نظر میرسد برنامه مشخصی برای آن فعلا موجود نیست.
مسعود براتی
- سه شنبه, ۹ مرداد ۱۴۰۳، ۱۲:۰۷ ب.ظ