🔻سرمقاله روزنامه عصر ایرانیان امروز
روز پنجشنبه سفر رئیس جمهور پزشکیان به نیویورک به منظور شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل پایان یافت. این سفر از دو جنبه قابل توجه و ارزیابی است. جنبه اول به شروع کار دولت پزشکیان در ایران باز میگردد. دولت جدید به دنبال پیاده سازی یک سیاست خارجی متفاوت از دولت قبل یعنی دولت شهید رئیسی است. مهمترین موضوع سیاست خارجی که تغییر قرار است در آن اعمال شود، موضوع مذاکرات با کشورهای غربی برای احیای برجام و رفع تحریمها است. آقای پزشکیان معتقد است تا این موضوع حل نشود در داخل کشور نمیتوان کارهای مهم ناظر به بهبود فضای اقتصاد انجام داد. لذا مشاهده میشود که بخش مهمی از سخنان آقای پزشکیان در سفر به نیویورک مربوط به مذاکرات است.
برای مثال ایشان در سخنرانی خود در اجلاس مجمع عمومی اینگونه موضوع را مطرح میکند:
«ما آماده تعامل با اعضای برجام هستیم. اگر تعهدات برجامی به طور کامل و با حسن نیت اجرا شود، میتوان در مورد دیگر مسائل هم وارد گفتگو شد.»
پیام آقای پزشکیان به طرفهای غربی و به طور خاص دولت آمریکا این است که اگر به تعهدات خود در چارچوب برجام بازگردند فضا برای مذاکره درباره موضوعات دیگر باز خواهد شد. با توجه به سخنان سیاستمداران غربی میتوان گفت که موضوعات دیگر شامل موضوعات منطقه و موشکی است. احتمالاً آقای پزشکیان این جمله را بر اساس بیانات رهبر انقلاب در دولت اول روحانی و در زمانی که برجام در حال شکلگیری و ابتدای مسیر خود بود بیان کرده است. در حالی که الان شرایط به کلی تغییر کرده است و ایران تجربه ناموفق اجرای یک توافق را با طرفهای غربی دارد و با بدعهدی طرف آمریکایی روبرو شده است. لذا در حالی که طرف مقابل هنوز به تعهدات گذشته خود عمل نکرده و به صورت مداوم مسائل فراتر از موضوع هستهای را مطرح میکند و رویکرد زیاده خواهانه را در برابر ایران اتخاذ نموده است، این سخن به معنای پذیرفتن زیاده خواهی او تلقی خواهد شد و در ذهن دولتمردان آمریکایی تصویری اشتباه و تصوری غلط ایجاد میکند.
جالب اینجاست که آقای پزشکیان در سخنان خود به همین موضوع نیز اشاره میکند و میگوید: «پاسخ مناسب به چنین پیامی که از ایران صادر میشود، اعمال تحریمهای بیشتر نیست، بلکه اجرای تعهدات قبلی در رفع تحریمها برای بهبود واقعی شرایط اقتصادی مردم ایران است و زمینهسازی برای توافقهای بیشتر.»
اما به نظر میرسد متوجه رابطه این واقعیت با موضع اتخاذ شده از سوی خود نیست. یعنی نمیداند که در زمانی که طرفهای مقابل بدعهدی کردند و زیاده خواهی میکنند صحبت از مذاکره در سایر موضوعات به نوعی تشویق آنها به تشدید زیاده خواهی است.
اما نکته مهم دیگر که به نظر میرسد آقای پزشکیان و تیم سیاست خارجی او به آن توجه نداشته و به همین دلیل بعید به نظر میرسد این سفر توانسته باشد تغییری در وضعیت مذاکرات ایران و غرب ایجاد کرده باشد، تغییر مبنایی در تناسب زمان میان انتخابات ریاست جمهوری در ایران و انتخابات ریاست جمهوری در آمریکاست. اگر در دولت روحانی در سال ۹۲ اولین سفر به نیویورک نقش موثری در باز شدن مسیر مذاکرات داشت به این دلیل بود که انتخابات آمریکا چند ماه قبل از انتخابات ایران انجام شد. اما این نسبت تغییر کرده و به واسطه شهادت شهید رئیسی انتخابات ایران زود هنگام برگزار شد و نتیجه آن چند ماه قبل از انتخابات آمریکا مشخص گردید. در این شرایط آمریکاییها قادر به تصمیمگیری در حوزههای مهم مانند ایران نیستند و ارسال پیامهای این چنینی نمیتواند منجر به باز شدن فضای مذاکراتی شود. بلکه تصویر غلط اشتیاق فراوان ایران برای مذاکره را تشدید میکند که سبب افزایش زیاده خواهی طرف غربی خواهد شد.
وجه دوم اهمیت سفر آقای پزشکیان به موضوعات منطقهای و تحولات مهمی که در جریان است مرتبط میشود. از ابتدای رسمیت یافتن دولت آقای پزشکیان اتفاقهای مهمی رخ داده که درگیری ایران را با تحولات غزه و لبنان افزایش داده است. ترور شهید اسماعیل هنیه توسط رژیم صهیونیستی که به دعوت آقای پزشکیان برای شرکت در مراسم تحلیف به ایران آمده بود در ساعاتی پس از برگزاری مراسم اولین اتفاق مهم بود. آقای پزشکیان هنوز پرونده پاسخ به این ترور را نبسته است و از سوی افکار عمومی داخل و خارج کشور با این مطالبه روبروست که چه موقع قرار است این انتقام گرفته شود.
همچنین در روزها و هفتههای پس از استقرار آقای پزشکیان در دولت تنشها از سوی رژیم صهیونیستی افزایش یافته و تعداد مهمی از فرماندهان محور مقاومت توسط این رژیم ترور شده است و از آن مهمتر حمله گسترده و وحشیانه رژیم صهیونیستی به لبنان آغاز شده است. با توجه به نسبت حزبالله لبنان با ایران سطح درگیری ایران طبیعتاً افزایش پیدا میکند و این نیازمند سطح جدیدی از فعالیت از سوی ایران است.
آقای پزشکیان در این سفر صحبتهایی انجام دادند که بسیار نگران کننده بود و مورد انتقاد شدید نیز قرار گرفت. مهمترین سخن ایشان موضوع آمادگی ایران برای کنار گذاشتن سلاح خود به شرط کنار گذاشتن سلاح از سوی رژیم صهیونیستی بود. که در رسانههای غربی به عنوان آمادگی ایران برای کاهش تنش با اسرائیل بازنمایی شد. همچنین ایشان آمادگی برای پذیرش حضور نیروهای بینالمللی برای برقراری صلح در منطقه را نیز بیان کرد. البته بعید است که این صحبتها مواضع رسمی جمهوری اسلامی ایران باشد، و صرفاً برآمده از یک خطای سهوی بوده اما بالاخره این سخنان بیان شده است.
با بررسی سایر سخنان آقای پزشکیان از جمله سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل به نظر میرسد نگاه آقای پزشکیان به تحولات منطقه و سیاستی که باید در پیش گرفته شود، برآمده از چهارچوب نظری «منطقه قوی» است.
این ابتکار عمل از سوی آقای ظریف و آقای روحانی در سالهای قبل مطرح شده بود و به نوعی پاسخی به پرونده امنیتی سازی ایران بود. آقای پزشکیان نیز این را تکرار کرد و اینگونه آن را در سخنان خود پوشش داد: «ما از ضرورت اتحاد منطقه و تشکیل یک «منطقه قوی» سخن گفتهایم. «منطقه متحد و قوی» بر چند اصل استوار است:
اول اینکه بپذیریم همسایه هستیم و به لطف همسایگی همواره در کنار هم باقی خواهیم ماند. حضور قدرتهای خارجی در منطقه موقتی و منشأ بیثباتی است. توسعه و پیشرفت ما و شما به یکدیگر گره خورده است. برونسپاری امنیت به کشورهای فرامنطقهای به سود هیچیک از ما نیست.
دوم اینکه نظم جدید منطقه باید فراگیر و به سود همه همسایگان باشد. نظمی که منافع تکتک کشورهای همسایه را تامین نکند، نمیتواند پایدار باشد.
سوم اینکه کشورهای همسایه و برادر نباید منابع ارزشمند خود را در جهت رقابتهای فرسایشی و مسابقه تسلیحاتی هدر دهند. منطقه ما از جنگ، تنشهای فرقهای، تروریسم و افراطگرایی، قاچاق مواد مخدر، کمبود آب، بحران پناهندگان، تخریب محیطزیست و مداخلات خارجی رنج میبرد. ما میتوانیم با هم به این چالشهای مشترک، برای تأمین آینده بهتر نسلهای بعدی رسیدگی نماییم.»
منطقه قوی به نظر نمیرسد بتواند تامین کننده منافع ایران در منطقه باشد. خصوصاً با سخنانی که آقای پزشکیان خواسته یا ناخواسته درباره تنش زدایی با اسرائیل مطرح کرد، تردیدهای جدی در بنیانهای نظری این ابتکار عمل ایجاد کرده است که آیا این ابتکار صرفاً پوششی برای پیادهسازی پروژه آمریکایی صهیونیستی عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا نیست؟ شنیده شدن خبرهای مبنی بر حضور یک فرد دارای تابعیت رژیم صهیونیستی در برنامه رئیس جمهور نیز این ظن را تقویت میکند.
از طرف دیگر این نوع سخنان در شرایطی که رژیم صهیونیستی کشتار وحشتناکی در غزه و لبنان به پا کرده و بنایی برای توقف آن ندارد، و به عبارت دیگر ما دقیقاً در وسط یک جنگ واقعی هستیم، و جایگاه ایران به عنوان پشتیبان اصلی نیروهای درگیر در این جنگ، بسیار سخنان غلط و دارای آثار مخرب ارزیابی میشود. به نظر بسیار ضروریست که دستگاه سیاست خارجی دولت چهاردهم نسبت به ابهام زدایی و نگرانیهایی که درباره این رویکرد وجود دارد اقدام کند تا پیام نادرست به دشمنان مخابره نشود و دوستان ما نیز تصویر غیر واقعی از سیاست منطقهای ایران در ذهنشان ایجاد نشود.
در جمعبندی میتوان گفت که اهداف اعلامی از این سفر محقق نشده و البته هزینههایی نیز هرچند ناخواسته بر منافع ملی تحمیل شده است.
- ۰ نظر
- ۱۰ مهر ۰۳ ، ۱۱:۴۶