وبلاگ مسعود براتی

نوشته‌های شخصی مسعود براتی

وبلاگ مسعود براتی

نوشته‌های شخصی مسعود براتی

۵ مطلب در بهمن ۱۴۰۲ ثبت شده است

۱- رسانه‌ای کردن تلفات حمله اخیر و رویدادهای طراحی شده پس از آن، به طور خاص زمان رسیدن جنازه‌ها به آمریکا که بایدن حضور پیدا کرده بود، نشان از برنامه‌ریزی برای بهره‌برداری حداکثری از این اتفاق برای کارزار انتخاباتی بایدن دارد.‏
۲- تاخیر چند روزه در پاسخ که فرصت لازم برای آمادگی نیروهای محور مقاومت را ایجاد کرد، نشان از عدم تمایل آمریکا به افزایش تنش‌ها در منطقه غرب آسیا دارد.‏
۳- اینکه از همان ابتدا برای خیلی از تحلیل‌گران روشن بود که آمریکا به خاک ایران حمله نخواهد کرد، نشان دهنده اندازه و قدر مطلق توان تهاجمی آمریکا در منطقه غرب آسیاست که کاملا آشکار و عیان است.‏
۴- بیش از ۱۶۰ حمله در مدت ۱۲۰ روز به پایگاه‌ها و منافع آمریکا در منطقه غرب آسیا، ناامنی را برای نیروهای آمریکایی تثبیت کرده است که حتما این وضعیت در ارزیابی‌های راهبردی آنها برای ماندن در منطقه غرب آسیا موثر خواهد بود.‏
۵- برای کشورهای عرب منطقه که روی آمریکا و سپس رژیم صهیونیستی برای تولید امنیت حساب کرده بودند هم پیام‌های مشخصی دارد. کشورهای عرب برای تامین امنیت نیازمند پیگیری معادلات جایگزین هستند.

مشکل از اینجا آغاز می‌شود که به دلیل تحریم‌ها ما توان انتقال ناترازی ارزی به نقاط مختلف را نداریم.  در شرایط غیر تحریمی به دلیل دسترسی‌ به نظام مالی جهانی و ارز جهانی، این امکان فراهم بود که واردات ایران از یک منطقه جغرافیایی انجام شود و صادرات به جای دیگر باشد.

امید بستن به رفع تحریم ایران، سم مهلک است. ابتدا باید این فهم شکل بگیرد که دوره قبل از تحریم پایان یافته و باید به دنبال ایجاد تراز تجاری در منطقه‌های جغرافیایی خاص باشیم. فهم دیگر که لازم است این است که فقط نباید به صادرات بها بدهیم و باید به دنبال تقویت تجارت دوجانبه، به معنی صادرات و واردات باشیم.
متاسفانه تجربه‌هایی مانند کانال پرداخت عراق یا کانال پرداخت قطر نشان می‌دهد که امیدها به آمریکا برای کارسازی مالی و خرید اقلام اساسی کماکان وجود دارد.
متاسفانه ما فرمانده مناسب برای اقتصاد کشور نداریم که با فهم جنبه‌های امنیتی این موضوع، فضا را برای انجام امور بلندمدت توسط دستگاه‌ها فراهم کند. اینکه امروز دستگاه‌های اجرایی برای تغییر نظم فعلی با مشکلات اجرایی مواجهند، طبیعی است چرا که مقاومت ذی‌نفعان نظم فعلی واقعی است و باید برای آن طراحی کرد و در این زمینه همراهی و درک فرمانده اقتصادی دولت ضروری است.
رفع مشکلات ارزی از طریق انطباق نقشه ارزی و تجاری نیز در راستای منافع مردم است و باید در طراحی مردم را وارد صحنه کنیم و ذی نفعان این نظم فعلی مدیریت شوند و به نوعی تحول را محقق کنیم. افزایش آگاهی مردم حتما باید بخشی از این طراحی ما باشد.
من معتقدم در دولت سیزدهم فرمانده‌ای که فهم درست از موضوع داشته باشد و بتواند همه دستگاه‌ها را برای تحقق این هدف مهم هم‌گرا کند، نداریم.

دکتر مشایخی در سرمقاله دنیای اقتصادی جملاتی درباره رفع تحریم و FATF بیان کرده است که نشان از عدم شناخت ایشان از این دو موضوع دارد و اصلا قابل درک نیست. این یک آدرس غلط است و باید درباره‌اش حرف زد. نکاتی را در اینجا بیان می‌کنم.
ایشان نوشته است:
«مخالفت عده‌ای با تلاش برای رفع تحریم‌ها یا مخالفت با قبول شرایط FATF قابل درک نیست.دور زدن تحریم‌ها و حواله پول از طرق غیربانکی که برای مردم هزینه‌زاست منابع زیادی برای عده‌ای فراهم می‌آورد که بر طبل مخالفت با تلاش برای رفع تحریم یا پذیرش FATF می‌کوبندتا شرایط موجود حفظ شود»
https://donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-4040598
خوب است چند نکته را مرور کنیم:
۱- رفع تحریم‌ها که مدنظر ایشان است، یعنی همان مذاکره برای رفع تحریم که یک دوره تجربه و منجر به توافق برجام شد. نتیجه آن هم که برای همه روشن است. ایران به طور کامل به توافق پایبند بود حتی یک سال بعد از خروج آمریکا از برجام و به یک معنا تا سه سال بعد از آن، اما نه آمریکا و نه حتی اروپا حقوق ایران طبق برجام را برآورده نکردند. آقای مشایخی باید روشن کند که روش پیشنهادیش برای رفع این مشکل بزرگ و پرهزینه چیست و چه کسانی با ایده ایشان مخالفت می‌کنند. والا حرفی بی‌پشتوانه زده است.
۲- ایشان خوب است بعد از پاسخ به سوال اول این را نیز مشخص کند که کدام یک از ایرادات اقتصادی که در مقاله خود بیان کرده‌اند، با توافق رفع خواهد شد؟ دوستان ایشان وعده‌های زیادی به مردم فروختند که توخالی از آب درآمد که دیگر جایی برای فروش جدید ندارد. یعنی دقیقا بفرمایند مشکل سرمایه‌گذاری یا بیکاری یا فناوری و ... کدام یک با توافق برای رفع تحریم رفع خواهد شد. خوب است این نکته را ایشان مورد تامل قرار دهد که «مذاکره برای رفع تحریم» برای مردم ایران دیگر یک ایده جذاب نیست، بلکه یک تجربه شکست خورده است.
۳- درباره FATF هم بفرمایند که کدام مشکل بانکی ما به این موضوع مرتبط است؟ قرار است پذیرش استانداردهای FATF دقیقا کدام مشکل را برطرف کند؟ آیا ایشان مدعی است که روابط بانکی ما به خاطر FATF قطع شده است؟ اگر این ادعا را دارند باید تحولات چند سال اخیر در حوزه روابط خارجی بانکی را خصوصا از سال ۲۰۰۹ تاکنون مرور کنند تا مشاهده کنند که متغیر اصلی در این حوزه «تحریم‌ها» است و نه FATF.
آیا ایشان نمی‌داند که تحریم سبب شده تجار به استفاده از شبکه تراستی روی آورند؟
۴- خوب است ایشان نظرشان را درباره استانداردهای FATF و تحریم‌های مالی آمریکا شفاف کنند. چرا که از بیان ایشان اینطور برداشت می‌شود که ایشان به دنبال افزایش اثرگذاری تحریم‌های مالی آمریکا علیه ایران هستند.
آیا ایشان نسبت میان این دو را می‌دانند؟ آیا تاکنون «برنامه اقدام» را مطالعه کرده‌اند؟ آیا معاهده «پالرمو» را خوانده‌اند؟ آیا تصوری از محدودیت‌های ناشی از پذیرش این معاهده برای تجارت کشور دارند؟
آیا سخنان مارشال بلینگزلی در سنا در سال ۲۰۱۷ را شنیده‌اند؟
http://fna.ir/brgck8

خبر حذف نام ایران از ذیل توصیه شماره هفت FATF را شنیدید. داستان این است که توصیه هفت FATF درباره اجرای تحریم‌های هدفمند مالی (TFS) قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل که برای مقابله با فعالیت‌های اشاعه سلاح‌های کشتار جمعی وضع شده است، می‌باشد.
قطعنامه ۲۲۳۱ که حاوی برجام است، علی‌رغم اینکه در داخل ایران با این دروغ به مردم فروخته شد که فاقد هرگونه تحریم است،‌ اما تحریم هدفمند مالی را علیه بیش از هشتاد فرد و نهاد ایرانی تا هشت سال پس از روز تصویب برجام (Adoption Day) اعمال می‌کرد. دلیل این تحریم نیز نگرانی بابت فعالیت‌های اشاعه‌ای ایران بود که با توافق رفع نشده بود.
به طور طبیعی قطعنامه ۲۲۳۱ یکی از مصادیق توصیه شماره هفت FATF بود. تا قبل از قطعنامه ۲۲۳۱، قطعنامه‌های قبلی مربوط به ایران مانند ۱۹۲۹ مورد اشاره قرار می‌گرفتند. بعد از تصویب ۲۲۳۱، با قطعنامه جدید جایگزین شدند. آن زمان خودکار این اتفاق افتاد!
فتف در آخرین ویرایش توصیه‌ها و تفسیرهای آن که نوامبر سال گذشته میلادی و یک ماه پس از پایان یافتن سال هشتم برجام منتشر کرد، قطعنامه ۲۲۳۱ را از مصادیق توصیه شماره هفت برنداشتند. لذا نامه‌نگاری مذکور رخ داد.
اما چند نکته:
۱- این تغییر که لازم و حق ایران است، آنقدر اهمیت نداشت که در رسانه‌ها اعم از دولتی و منتقد دولتی ضریب پیدا کند. چرا که فاقد اثر ملموس بر وضعیت ایران در FATF و وضعیت روابط بانکی ایران با خارج است.
وضعیت ایران با FATF به حل موضوع «برنامه اقدام» و «گام‌های بعدی» برمی‌گردد که در این اتفاق چیزی دراین زمینه رخ نداده است.
وضعیت روابط بانکی ایران با خارج هم به حل موضوع «تحریم» ربط دارد که آن هم داستان مفصل خود را دارد و FATF جایگاهی در آن ندارد. حتی حل مشکل با FATF، مشکلات تحریم را بیشتر خواهد کرد.
توصیه می‌کنم گزارش‌های من درباره «خطاهای شناختی در پرونده FATF» را بخوانید.
۲- داغ شدن موضوع FATF در این مقطع چند اثر دارد از جمله اینکه دوباره گروه‌های مختلف که نسبتی با این موضوع دارند، فعال می‌شوند. یکی گروه پیش‌برنده FATF که از همان ابتدا این موضوع را دنبال می‌کرد و برایش فرقی نمی‌کند چه دولتی بر سرکار باشد. از اواسط دهه هشتاد این کار را دارد دنبال می‌کند. همچنین برایش فرقی نمی‌کند که «تحریم» هست یا نیست! نسبتی بین «تحریم» و FATF هست یا نیست!
گروه دیگر سیاسیون منتقد دولت سیزدهم است. آنها هر وقت اسم FATF مطرح شود، زمین‌بازی خوبی مقابل خود می‌بینند که در آن به دولت بتازند و این حرف را تکرار کنند: اگر حلال است چرا برای دولت قبل حرام بود!
گروه حامی دولت هم در یک شرایط گیجی قرار دارد که نمی‌داند آیا خوشحال باشد یا نگران!!! اگر خوشحالی کند که مورد این سوال قرار می‌گیرد که اگر FATF خوب است چرا به سمت حل کردن کل مساله نمی‌روید و چرا در گذشته مخالف بودید؟ و اگر نگران و ناراحت باشد که باید به دولت محبوبش نقد کند!
۳- به نظر می‌رسد این داغ شدن به نشست بعدی FATF در فوریه ۲۰۲۴ هم مرتبط باشد. معمولا در این ایام است که دبیرخانه FATF از کشورها گزارش‌گیری می‌کنند و بعد از کارشناسی کردن آنها به نشست اصلی ارایه می‌دهند. شاید این اتفاق شروعی برای یک خط رسانه‌ای تا آن زمان باشد.
۴- آخرین نکته اینکه تا نگاه واقع‌بینانه به پرونده FATF در کشور حاکم نشود، این پرونده به سرانجام نخواهد رسید. نگاهی که شرایط محیطی، نسبت‌های میان FATF و نظام تحریمی غرب و مسیر پیش‌رو برای پیشرفت کشور را درست ببیند.

گفتاری از آقای مسعود براتی پیرامون درگیری‌های اخیر ایران و پاکستان.


در روزهای اخیر تنش‌هایی میان ایران و پاکستان رخ داده است. هر دو کشور تاکید کرده‌اند که اقدامات انجام شده به معنای تعرض به سرزمین یکدیگر نبوده و در راستای مقابله با تهدیدهای امنیتی ناشی از گروه‌های تروریستی بوده است.
ارزیابی واکنش‌ها و سخنان مقامات دو کشور نشان می‌دهد، هرچند هر دو طرف از رفتار دیگری ناراحت و به آن معترضند اما وجود چنین گروه‌هایی را تکذیب نکرده‌اند.
*وضعیت پیش‌آمده؛ تهدید یا فرصت*
وضعیت پیش‌آمده می‌تواند مقدمه‌ای برای تشدید تنش باشد که به صلاح هیچ یک از طرفین نیست و یا می‌تواند فرصتی برای حل و فصل این مشکل قدیمی و مزمن باشد که مانع توسعه روابط دو کشور در این سالها بوده است.
برای اینکه کدام گزینه را انتخاب کنیم، باید به چند نکته توجه داشت:
در سطح منطقه غرب آسیا بعد از طوفان الاقصی وضعیت بی‌سابقه‌ای در جریان است؛ رژیم صهیونیستی در بدترین شرایط خود قرار داشته و کشورهای غربی خصوصاً آمریکا برای حمایت از رژیم صهیونیستی هزینه‌های فراوان مادی و معنوی پرداخت می‌کنند. افزایش تنش میان ایران و پاکستان بر انحراف اذهان از این موضوع موثر خواهد بود.
همچنین با توجه به نقش ایران به عنوان هماهنگ کننده محور مقاومت، درگیر تنش شدن با همسایه خود می‌تواند اثر منفی بر ایفای نقش مذکور داشته باشد.
*پاکستان کشوری مسلمان با ظرفیت‌ فراوان*
پاکستان کشوری مسلمان با جامعه‌ای مستعد برای پذیرش معارف اسلامی است. از منظر تاریخی نیز جدایی آنها از هندوستان به دلیل اسلام‌گرایی آنها بوده است.
هرچند بخشی از این ظرفیت توسط اندیشه سلفی‌ مورد سواستفاده قرار گرفته است و تهدیدی برای جمهوری اسلامی ایران به وجود آورده است، اما برآیند تمام ارزیابی‌های کارشناسی در داخل ایران دلالت بر لزوم توسعه همکاری‌های ایران با پاکستان در جنبه‌های مختلف خصوصاً در حوزه اقتصادی می‌کند. گسترش تنش فعلی اثر منفی و بلند مدت بر این موضوع خواهد گذاشت.
ایران و پاکستان حتی در سطح فراملی نیز دارای منافع مشترک هستند، مشخصاً در تعامل با چین به عنوان مهمترین رقیب آمریکا در سطح جهانی و برای ایران پاکستان دروازه اتصال به ابر پروژه "یک کمربند یک جاده" چین تلقی می‌شود. 

*تغییر تعادل؛ از تعادل تنش‌زای قبلی به تعادل همکاری در سطوح بالا*
از زاویه دیگرنیز می‌توان به این تنش نگاه کرد و آن را فرصتی برای هموار کردن مسیر افزایش تعاملات با پاکستان نگریست. البته ایجاد این فرصت و استفاده از آن کار سخت و نیازمند دقت نظر بالا می‌باشد. همچنین نیازمند هم‌افزایی میان ارکان سیاسی، نظامی، امنیتی و اقتصادی هستیم. 
به نظر می‌رسد، اگر بتوان در یک فرایند مذاکرات چند جانبه با ارکان قدرت در کشور پاکستان به راه حل پایدار در زمینه امنیت و حل موضوع حضور گروه‌های تروریستی علیه دو کشور رسید، می‌توان گام‌های بعدی را در زمینه گسترش همکاری‌ها در سایر حوزه‌ها برداشت.

*ضرب‌آهنگ تند تحولات و اهمیت فهم آن*
تحولات با سرعت بالایی در جهان و خصوصاً منطقه غرب آسیا درحال وقوع است و اثراتی مهم در ساختن آینده ایران دارد، باید هوشیار بود تا در نقشه دشمن بازی نکرد.

@gamcenter_ir