مشکل از اینجا آغاز میشود که به دلیل تحریمها ما توان انتقال ناترازی ارزی به نقاط مختلف را نداریم. در شرایط غیر تحریمی به دلیل دسترسی به نظام مالی جهانی و ارز جهانی، این امکان فراهم بود که واردات ایران از یک منطقه جغرافیایی انجام شود و صادرات به جای دیگر باشد.
امید بستن به رفع تحریم ایران، سم مهلک است. ابتدا باید این فهم شکل بگیرد که دوره قبل از تحریم پایان یافته و باید به دنبال ایجاد تراز تجاری در منطقههای جغرافیایی خاص باشیم. فهم دیگر که لازم است این است که فقط نباید به صادرات بها بدهیم و باید به دنبال تقویت تجارت دوجانبه، به معنی صادرات و واردات باشیم.
متاسفانه تجربههایی مانند کانال پرداخت عراق یا کانال پرداخت قطر نشان میدهد که امیدها به آمریکا برای کارسازی مالی و خرید اقلام اساسی کماکان وجود دارد.
متاسفانه ما فرمانده مناسب برای اقتصاد کشور نداریم که با فهم جنبههای امنیتی این موضوع، فضا را برای انجام امور بلندمدت توسط دستگاهها فراهم کند. اینکه امروز دستگاههای اجرایی برای تغییر نظم فعلی با مشکلات اجرایی مواجهند، طبیعی است چرا که مقاومت ذینفعان نظم فعلی واقعی است و باید برای آن طراحی کرد و در این زمینه همراهی و درک فرمانده اقتصادی دولت ضروری است.
رفع مشکلات ارزی از طریق انطباق نقشه ارزی و تجاری نیز در راستای منافع مردم است و باید در طراحی مردم را وارد صحنه کنیم و ذی نفعان این نظم فعلی مدیریت شوند و به نوعی تحول را محقق کنیم. افزایش آگاهی مردم حتما باید بخشی از این طراحی ما باشد.
من معتقدم در دولت سیزدهم فرماندهای که فهم درست از موضوع داشته باشد و بتواند همه دستگاهها را برای تحقق این هدف مهم همگرا کند، نداریم.
- ۰ نظر
- ۱۲ بهمن ۰۲ ، ۰۹:۰۵