وبلاگ مسعود براتی

نوشته‌های شخصی مسعود براتی

وبلاگ مسعود براتی

نوشته‌های شخصی مسعود براتی

۵ مطلب در مهر ۱۴۰۳ ثبت شده است

سرمقاله روزنامه عصر ایرانیان:
یحیی سنوار که پس از شهاد‌ت اسماعیل هنیه رئیس د‌فتر سیاسی حماس شد‌ه بود‌، پنجشنبه د‌ر تقابل با اشغال‌گران رژیم صهیونیستی د‌ر میانه مید‌ان نبرد‌ به شهاد‌ت رسید‌. یحیی سنوار را به خاطر طراحی عملیات تاریخی طوفان الاقصی، همه جهان می‌شناختند‌ و همه آزاد‌گان او را قهرمان مقاومت می‌د‌انستند‌. او با استعد‌اد‌ بی‌نظیر خود‌ علی‌رغم وجود‌ اشراف اطلاعاتی و عملیاتی رژیم صهیونیستی بر غزه، این عملیات را طراحی و رهبری کرد‌. اهمیت عملیات طوفان الاقصی صرفاً د‌ر بعد‌ تکنیکی و عملیاتی خلاصه نمی‌شود‌ که البته از این منظر نیز یک عملیات پیچید‌ه و بی‌نظیر است که ضربات مهلکی بر ساخت امنیتی رژیم صهیونیستی وارد‌ کرد‌ و بازد‌ارند‌گی آن را به طور مبنایی د‌چار خد‌شه کرد‌ که غیرقابل ترمیم است. اما بعد‌ مهم‌تر که عملیات طوفان الاقصی را یک عملیات تاریخی و تاریخ‌ساز می‌کند‌، لحظه تاریخی است که این عملیات با این کیفیت د‌ر آن رخ د‌اد‌. برای د‌رک بهتر این بعد‌ نیاز است تا د‌رباره زمینه تاریخی اجرای عملیات طوفان الاقصی بیشتر بد‌انیم. نتانیاهو سال گذشته ۱۵ روز قبل از عملیات طوفان الاقصی د‌ر مجمع عمومی سازمان ملل د‌رباره گام‌های تاریخی این رژیم برای عاد‌ی‌سازی روابط با کشورهای مسلمان و مهمترین آن عاد‌ی‌سازی روابط با حکومت آل سعود‌ صحبت کرد‌. او تاکید‌ د‌اشت که چالش تاریخی رژیم صهیونیستی د‌ر حال حل شد‌ن است. معنای این حرف به حاشیه رفتن موضوع فلسطین بود‌. عاد‌ی‌سازی روابط رژیم با کشورهای اسلامی آخرین مرحله از به فراموشی سپرد‌ن آرمان فلسطین است. د‌ر چند‌ سال اخیر با تغییرات کلان د‌ر عرصه بین‌المللی که سبب شد‌ه تا آمریکا توجه بیشتری به موضوع مهار چین کند‌ و لذا برای کاهش حضور خود‌ د‌ر منطقه غرب آسیا خصوصاً از د‌وره ترامپ تلاش مضاعف کرد‌ که پروژه عاد‌ی سازی روابط با رژیم صهیونیستی را سریع‌تر به نتیجه برساند‌. عباراتی همچون صلح ابراهیم، معامله قرن و سایر عبارات شبیه به این را حتماً شنید‌ه‌اید‌. بعد‌ اقتصاد‌ی و همکاری‌های د‌رهم تنید‌ه اقتصاد‌ی و فناورانه نیز برای این گام طراحی کرد‌ه بود‌ند‌. د‌ر اجلاس جی ۲۰ سال گذشته با حمایت آمریکا و با همکاری هند‌وستان، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، رژیم صهیونیستی و کشورهای اروپایی از طرح کرید‌ور آیمِک (IMEC) رونمایی شد‌ که از هند‌وستان شروع می‌شد‌ و با عبور از د‌ریای عمان از امارات و عربستان و ارد‌ن و رژیم صهیونیستی عبور می‌کرد‌ و بعد‌ به اروپا می‌رسید‌. این کرید‌ور یک کمربند‌ ایجاد‌ می‌کرد‌ که علاوه بر رقابت با کرید‌ورهای چینی، د‌ر بستر عاد‌ی‌سازی روابط رژیم با کشورهای منطقه، جایگاه ژئوپلتیکی مهمی برای رژیم ایجاد‌ می‌کرد‌. لازمه‌اش این بود‌ که عاد‌ی‌سازی روابط شکل بگیرد‌. آمریکا با تمام توان از این طرح حمایت می‌کرد‌ تا بتواند‌ با اطمینان خاطر از آیند‌ه منطقه غرب آسیا و تأمین امنیت رژیم صهیونیستی به موضوع مهار چین بپرد‌ازد‌. اگر این اقد‌امات کامل می‌شد‌ علاوه بر اینکه موضوع فلسطین به تاریخ می‌پیوست، جبهه مقاومت که از یمن تا لبنان را شامل می‌شد‌ به گوشه‌ی رینگ می‌رفت و برای د‌هه‌ها نظم آمریکایی-صهیونستی بر منطقه حاکم می‌شد‌ که معنای آن ناامن شد‌ن کشورهایی مانند‌ ایران و عراق و سوریه و لبنان بود‌. د‌ر این لحظه تاریخی عملیات بزرگ طوفان الاقصی رقم خورد‌. یک عملیات کاملاً فلسطینی که د‌ر زیرساخت‌های حیاتی رژیم صهیونیستی زلزله ایجاد‌ کرد‌. د‌ر سطحی بالاتر طراحی کلان غرب برای شکل‌د‌هی به نظم جد‌ید‌ د‌ر منطقه غرب آسیا را به طور اساسی مختل کرد‌. واکنش رژیم صهیونیستی و آمریکا و سایر حامیان رژیم هم نشان د‌اد‌ که متوجه اهمیت تاریخی این عملیات بود‌ند‌. اینکه رژیم صهیونیستی بد‌ون ملاحظه نسبت به چهره خود‌ د‌ر فضای بین‌المللی د‌ست به جنایات بزرگی می‌زند‌ به خاطر د‌رکی است که از عمق این موضوع د‌ارد‌. این رژیم می‌د‌اند‌ که نتیجه این نبرد‌ نظم جد‌ید‌ منطقه را تعیین می‌کند‌. او حتی عملیات ترور شهید‌ سید‌ حسن نصرالله را «نظم جد‌ید‌» نام می‌گذارد‌. نکته مهم این است که رژیم صهیونیستی و حامیانش د‌ر بیش از یک سال گذشته علی‌رغم تمام جنایات خود‌ به اهد‌اف خود‌ نرسید‌ه‌اند‌. نه د‌ر غزه و نه د‌ر لبنان موفق نشد‌ه‌اند‌ و این حقیقت نوید‌ د‌هند‌ه آن است که نظم آیند‌ه توسط فرزند‌ان مقاومت رقم می‌خورد‌. فرزند‌ان سید‌ حسن نصرالله، فرزند‌ان یحیی سنوار و اسماعیل هنیه و د‌ر یک کلام فرزند‌ان خمینی (ره).
https://asre-iranian.ir/Newspaper/item/183948

آیا موضوع FATF یک موضوع فنی است؟به نظر می‌رسد آنچه که ما اکنون با آن مواجه هستیم، بیشتر یک پروژه سیاسی است تا یک موضوع فنی و بانکی. با گذشت زمان اجماع نظری در بین گروه‌های مختلف شکل گرفته است که تا زمانی که تحریم‌های یک‌جانبه حداکثری آمریکا علیه ایران وجود دارد که محدودیت‌های فراوانی را ایجاد کرده و سبب قطع روابط بانکی رسمی ما شده است، موضوع اف ای تی اف اهمیتی نخواهد داشت. این جمع بندی به طور مشخص در مجمع تشخیص مصلحت نظام حاصل شد. دولت آقای پزشکیان تمایل دارد که این موضوع را در رسانه‌ها ضریب بدهد و به نظر می‌رسد این اقدام ناشی از یک تصمیم سیاسی است. هدف این است که چالشی در فضای سیاسی کشور ایجاد شود تا توجه‌ها به سمت آن معطوف گردد. این مسیر ممکن است برای دولت از منظر سیاسی آورده‌هایی داشته باشد، به‌ویژه در زمینه غیریت‌سازی و ایجاد جبهه‌های فرضی مخالف، تا مشکلات و ناکامی‌های خود را توجیه کند. همان رفتار و سخنان تکراری که دیگران نگذاشتند کاری انجام بشود. اکثر کارشناسان در حوزه روابط بانکی و تحریم‌ها معتقدند که اف ای تی اف تأثیری در این مشکلات ندارد و مسئله اصلی، تحریم‌ها هستند. بنابراین، پیگیری این موضوع در شرایط کنونی و تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی اولویت ندارد. آیا ایراداتی که مجمع تشخیص مصلحت نظام به FATF وارد کرده بود. اکنون رفع شده است یا خیر؟مجمع در دو دوره بررسی معاهدات اف ای تی اف به جمع‌بندی نرسید و این به دلیل ابهاماتی بود که به ادله دولت وقت وارد بود. دولت نتوانست به این ابهامات پاسخ قانع‌کننده‌ای ارائه دهد. از جمله این ابهامات این بود که آیا مشکلات روابط بانکی واقعاً ناشی از این موضوعات است و با حل آن‌ها، مشکلات بانکی رفع می‌شود یا خیر؟

ابهام بعدی این بود که مسئله ایران در تعامل با fatf که قرار داشتن در لیست سیاه است با تصویب این دو معاهده رفع میشود یا خیر؟ با توجه به ۳۹ مورد دیگر برنامه اقدام که تنها ۱۵ مورد آن تایید شده است و ۲۴ مورد هنوز پذیرفته نشده است. همچنین، نگرانی‌هایی درباره هم‌افزایی اجرای مطالبات اف ای تی اف و عضویت در کنوانسیون‌ها با تحریم‌های مالی آمریکا وجود داشت که پاسخی برای آن ارائه نشده بود. این سه دسته سوالات مهم، پاسخی نداشت و به همین دلیل مجمع نتوانست به جمع‌بندی برسد. البته واقعیت این است که جمع‌بندی هم وجود داشت؛ دو کمیسیون تخصصی مجمع، یعنی کمیسیون حقوقی قضایی و کمیسیون سیاسی دفاعی امنیتی، به رد نظرات دولت رأی دادند و پیوستن به دو معاهده را صلاح کشور ندانستند. اما در صحن اصلی مجمع، به درخواست دولت، این بررسی انجام نشد و تصمیم گرفته نشد تا اثرات منفی نداشته باشد. باتوجه به ادعاهای همتی مبنی بر رفع محدودیت‌های تبادل مالی بانکی بین‌المللی در صورت تصویب FATF، آیا تحریم‌های ثانویه مانعی برای این تبادلات ایجاد نمی‌کند؟در خصوص ادعاهای آقای همتی درباره رفع محدودیت‌های تبادل مالی بانکی بین‌المللی در صورت تصویب اف ای تی اف، باید گفت که اصلی‌ترین مانع، تحریم‌های آمریکا هستند. بنابراین، آقای همتی باید ادله و اسناد خود را منتشر کند تا قابلیت بررسی وجود داشته باشد. منطقی نیست بانکی در شرایط تحریمی حاضر به همکاری با ایران باشد اما به دلیل حساسیت‌های اف ای تی اف از همکاری دوری کند. باتوجه به گذشت چندساله از پیگیری FATF، آیا قابلیت طرح دوباره در مجمع تشخیص مصلحت نظام ممکن است و یا طبق اظهارات برخی نمایندگان برای تصویب باید به صحن مجلس برود؟

طبق آخرین ویرایش آیین نامه رسمی مجمع تشخیص، بعد از گذشت شش‌ماه از طرح هرمسئله‌ای دیگر امکان پیگیری توسط مجمع وجود ندارد. حالا با توجه به پایان یافتن زمان مشخص شده طبق آیین‌نامه مجمع، قابلیت پیگیری از سمت مجمع وجود ندارد و این موضوع باید توسط مجلس شورای اسلامی دنبال شود. اگر دولت بخواهد طبق قانون این موضوع را پیگیری کند، باید لایحه‌ای جدید به مجلس ارسال کند تا بررسی‌های لازم انجام شود.گفتگو با رجانیوز:http://rajanews.com/node/382561

این روزها عبارت «تله تنش» زیاد شنیده می‌شود. از این عبارت چنین استفاده‌ای می‌شود که ایران در پاسخ به جنایات رژیم صهیونیستی و به طور خاص ترور شهید هنیه در تهران، باید خویشتن‌داری کند و با این کار وارد تله تنش که از سوی صهیونیست‌ها طراحی شده نشود. به عبارت دیگر تله تنش برای ایران طراحی شده است تا ایران نتواند از فضای دیپلماسی برای تعامل با سایر بازیگران بین‌الملل و خصوصاً کشورهای آمریکا و اروپایی استفاده کند. این موضوع زمانی اهمیت بیشتر پیدا می‌کند که دولت آقای پزشکیان که به دنبال مذاکره و توافق با کشورهای غربی است، روی کار آمده است.
اینکه چه نقدهایی به این گزاره وارد است موضوعی است که صحبت درباره آن ضروری است. اجمالا اینکه اگر یک بازیگر مانند جمهوری اسلامی ایران که در میانه یک نبرد سرنوشت ساز در منطقه غرب آسیا قرار دارد، نسبت به تصویری که از خود در ذهن دشمنان و هم‌پیمانان می‌سازد توجه کافی نداشته باشد، می‌تواند منجر به تحمیل هزینه‌های بسیار گزاف برای منافع ملی شود. 
تله تنش اگر منجر به تصویرسازی از ایران به عنوان یک بازیگر ترسو و نگران از قدرت دشمن شود، حتماً زمینه را برای افزایش سرعت و شدت ضربات دشمن ایجاد می‌کند. لذا حتماً ایران به عنوان یک بازیگر منطقه‌ای و بازیگر اصلی شبکه مقاومت، باید نسبت به این تصویرسازی دقت نظر داشته باشد. این تصویر از رفتار، اقدامات ایران و گفتار مقامات ایرانی ساخته می‌شود. ما در ۶۰ روز گذشته و بعد از شهادت اسماعیل هنیه در تهران، شاهد مجموعه‌ای از گفتارها و عدم انتقام  این ترور بودیم که سبب شده است تصویر نامطلوبی از ایران در ذهن دشمنان و حتی همپیمانان ایران ایجاد شود.
اما نکته دیگر که باید به آن نیز توجه کرد و آقای مطهری در صفحه خود در فضای مجازی از آن رمزگشایی کرده است، پشت پرده شکل‌گیری و ضریب پیدا کردن تله تنش است. آقای مطهری گفته است:«تعلل ایران در پاسخ به ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران در حالی که دنیا منتظر پاسخ ایران بود، باعث شد رژیم صهیونی جرأت پیدا کند  که سید حسن نصرالله را هم ترور کند. ما فریب آمریکا را خوردیم که پی در پی پیام فرستاد که نزنید هفته دیگر آتش‌بس را برقرار می‌کنیم. «الامور مرهونة باوقاتها»»
ایشان تاکید می‌کند که ایران فریب آمریکا را خورده است. آمریکا به ایران پیام‌های مستمر مبنی بر حصول آتش بس می‌داده و از این طریق اراده انتقام گیری در مسئولان ایرانی را متزلزل نموده است.
وقتی این سخن آقای مطهری را در کنار صحبت آقای دکتر ظریف در نیویورک قرار می‌دهیم کمی موضوع روشن‌تر می‌شود. آقای ظریف در مصاحبه با رسانه آمریکایی گفته : «پس از ترور هنیه، جامعه جهانی از ما خواست برای پایان دادن به جنگ غزه خویشتن‌داری کنیم، اما وعده آتش‌بس محقق نشد». به نظر می‌رسد منظور از «جامعه جهانی» که آقای ظریف به آن اشاره کرده همان آمریکا باشد که آقای مطهری بیان کرده است.
پس ماجرا به این گونه است که آمریکا با پیام‌های مستمر و بیان دروغین نزدیک بودن حصول توافق آتش بس، سبب شده است تا دولت ایران در پیگیری خونخواهی شهید هنیه مردد شود. این تردید سبب عقب افتادن این مهم شده است. و البته تصویر ضعف و ناتوانی از ایران در چشمان دشمنان ایجاد گردیده است. برخی نیز تلاش کردند که این واقعیت را با مفهوم تله تنش پردازش کرده و به عنوان یک امر مطلوب در ذهن مردم ترسیم کنند. شاید برخی نیز با این امید که این گامی ابتدایی اما مهم در آغاز شدن مذاکرات با آمریکا تلقی می‌شود بر این فضا دمیده‌اند.
آقای مطهری خواسته یا ناخواسته از پشت پرده تله تنش برای مردم ایران رونمایی کرده است و الان بهتر می‌توان گفت که چرا ایران پاسخ به جنایت رژیم صهیونیستی در ترور شهید هنیه در تهران را تاکنون به تاخیر انداخته است. جمله آخرین آقای مطهری جمله‌ای دقیق است. ما فریب آمریکا را خوردیم!!! تله تنش عبارت دیگری از همان فریب آمریکا است.

🔻سرمقاله روزنامه عصر ایرانیان امروز 
روز پنجشنبه سفر رئیس جمهور پزشکیان به نیویورک به منظور شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل پایان یافت. این سفر از دو جنبه قابل توجه و ارزیابی است. جنبه اول به شروع کار دولت پزشکیان در ایران باز می‌گردد. دولت جدید به دنبال پیاده سازی یک سیاست خارجی متفاوت از دولت قبل یعنی دولت شهید رئیسی است. مهمترین موضوع سیاست خارجی که تغییر قرار است در آن اعمال شود، موضوع مذاکرات با کشورهای غربی برای احیای برجام و رفع تحریم‌ها است. آقای پزشکیان معتقد است تا این موضوع حل نشود در داخل کشور نمی‌توان کارهای مهم ناظر به بهبود فضای اقتصاد انجام داد. لذا مشاهده می‌شود که بخش مهمی از سخنان آقای پزشکیان در سفر به نیویورک مربوط به مذاکرات است. 
برای مثال ایشان در سخنرانی خود در اجلاس مجمع عمومی اینگونه موضوع را مطرح می‌کند:
«ما آماده تعامل با اعضای برجام هستیم. اگر تعهدات برجامی به طور کامل و با حسن نیت اجرا شود، می‌توان در مورد دیگر مسائل هم وارد گفتگو شد.»
پیام آقای پزشکیان به طرف‌های غربی و به طور خاص دولت آمریکا این است که اگر به تعهدات خود در چارچوب برجام بازگردند فضا برای مذاکره درباره موضوعات دیگر باز خواهد شد. با توجه به سخنان سیاستمداران غربی می‌توان گفت که موضوعات دیگر شامل موضوعات منطقه و موشکی است. احتمالاً آقای پزشکیان این جمله را بر اساس بیانات رهبر انقلاب در دولت اول روحانی و در زمانی که برجام در حال شکل‌گیری و ابتدای مسیر خود بود بیان کرده است. در حالی که الان شرایط به کلی تغییر کرده است و ایران تجربه ناموفق اجرای یک توافق را با طرف‌های غربی دارد و با بدعهدی طرف آمریکایی روبرو شده است. لذا در حالی که طرف مقابل هنوز به تعهدات گذشته خود عمل نکرده و به صورت مداوم مسائل فراتر از موضوع هسته‌ای را مطرح می‌کند و رویکرد زیاده خواهانه را در برابر ایران اتخاذ نموده است، این سخن به معنای پذیرفتن زیاده خواهی او تلقی خواهد شد و در ذهن دولتمردان آمریکایی تصویری اشتباه و تصوری غلط ایجاد می‌کند. 
جالب اینجاست که آقای پزشکیان در سخنان خود به همین موضوع نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: «پاسخ مناسب به چنین پیامی که از ایران صادر می‌شود، اعمال تحریم‌های بیشتر نیست، بلکه اجرای تعهدات قبلی در رفع تحریم‌ها برای بهبود واقعی شرایط اقتصادی مردم ایران است و زمینه‌سازی برای توافق‌های بیشتر‌.»
اما به نظر می‌رسد متوجه رابطه این واقعیت با موضع اتخاذ شده از سوی خود نیست. یعنی نمی‌داند که در زمانی که طرف‌های مقابل بدعهدی کردند و زیاده خواهی می‌کنند صحبت از مذاکره در سایر موضوعات به نوعی تشویق آنها به تشدید زیاده خواهی است. 
اما نکته مهم دیگر که به نظر می‌رسد آقای پزشکیان و تیم سیاست خارجی او به آن توجه نداشته و به همین دلیل بعید به نظر می‌رسد این سفر توانسته باشد تغییری در وضعیت مذاکرات ایران و غرب ایجاد کرده باشد، تغییر مبنایی در تناسب زمان میان انتخابات ریاست جمهوری در ایران و انتخابات ریاست جمهوری در آمریکاست. اگر در دولت روحانی در سال ۹۲ اولین سفر به نیویورک نقش موثری در باز شدن مسیر مذاکرات داشت به این دلیل بود که انتخابات آمریکا چند ماه قبل از انتخابات ایران انجام شد. اما این نسبت تغییر کرده و به واسطه شهادت شهید رئیسی انتخابات ایران زود هنگام برگزار شد و نتیجه آن چند ماه قبل از انتخابات آمریکا مشخص گردید. در این شرایط آمریکایی‌ها قادر به تصمیم‌گیری در حوزه‌های مهم مانند ایران نیستند و ارسال پیام‌های این چنینی نمی‌تواند منجر به باز شدن فضای مذاکراتی شود. بلکه تصویر غلط اشتیاق فراوان ایران برای مذاکره را تشدید می‌کند که سبب افزایش زیاده خواهی طرف غربی خواهد شد. 
وجه دوم اهمیت سفر آقای پزشکیان به موضوعات منطقه‌ای و تحولات مهمی که در جریان است مرتبط می‌شود. از ابتدای رسمیت یافتن دولت آقای پزشکیان اتفاق‌های مهمی رخ داده که درگیری ایران را با تحولات غزه و لبنان افزایش داده است. ترور شهید اسماعیل هنیه توسط رژیم صهیونیستی که به دعوت آقای پزشکیان برای شرکت در مراسم تحلیف به ایران آمده بود در ساعاتی پس از برگزاری مراسم اولین اتفاق مهم بود. آقای پزشکیان هنوز پرونده پاسخ به این ترور را نبسته است و از سوی افکار عمومی داخل و خارج کشور با این مطالبه روبروست که چه موقع قرار است این انتقام گرفته شود. 
همچنین در روزها و هفته‌های پس از استقرار آقای پزشکیان در دولت تنش‌ها از سوی رژیم صهیونیستی افزایش یافته و تعداد مهمی از فرماندهان محور مقاومت توسط این رژیم ترور شده است و از آن مهمتر حمله گسترده و وحشیانه رژیم صهیونیستی به لبنان آغاز شده است. با توجه به نسبت حزب‌الله لبنان با ایران سطح درگیری ایران طبیعتاً افزایش پیدا می‌کند و این نیازمند سطح جدیدی از فعالیت از سوی ایران است.
آقای پزشکیان در این سفر صحبت‌هایی انجام دادند که بسیار نگران کننده بود و مورد انتقاد شدید نیز قرار گرفت. مهمترین سخن ایشان موضوع آمادگی ایران برای کنار گذاشتن سلاح خود به شرط کنار گذاشتن سلاح از سوی رژیم صهیونیستی بود. که در رسانه‌های غربی به عنوان آمادگی ایران برای کاهش تنش با اسرائیل بازنمایی شد. همچنین ایشان آمادگی برای پذیرش حضور نیروهای بین‌المللی برای برقراری صلح در منطقه را نیز بیان کرد. البته بعید است که این صحبت‌ها مواضع رسمی جمهوری اسلامی ایران باشد، و صرفاً برآمده از یک خطای سهوی بوده اما بالاخره این سخنان بیان شده است. 
با بررسی سایر سخنان آقای پزشکیان از جمله سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل به نظر می‌رسد نگاه آقای پزشکیان به تحولات منطقه و سیاستی که باید در پیش گرفته شود، برآمده از چهارچوب نظری «منطقه قوی» است.
این ابتکار عمل از سوی آقای ظریف و آقای روحانی در سال‌های قبل مطرح شده بود و به نوعی پاسخی به پرونده امنیتی سازی ایران بود. آقای پزشکیان نیز این را تکرار کرد و اینگونه آن را در سخنان خود پوشش داد: «ما از ضرورت اتحاد منطقه و تشکیل یک «منطقه قوی» سخن گفته‌ایم. «منطقه متحد و قوی» بر چند اصل استوار است:
اول اینکه بپذیریم همسایه هستیم و به لطف همسایگی همواره در کنار هم باقی خواهیم ماند. حضور قدرت‌های خارجی در منطقه موقتی و منشأ بی‌ثباتی است. توسعه و پیشرفت ما و شما به یکدیگر گره خورده است. برون‌سپاری امنیت به کشورهای فرامنطقه‌ای به سود هیچ‌یک از ما نیست.
دوم اینکه نظم جدید منطقه باید فراگیر و به سود همه همسایگان باشد. نظمی که منافع تک‌‌تک کشورهای همسایه را تامین نکند، نمی‌تواند پایدار باشد.
سوم اینکه کشورهای همسایه و برادر نباید منابع ارزشمند خود را در جهت رقابت‌های فرسایشی و مسابقه تسلیحاتی هدر دهند. منطقه ما از جنگ، تنش‌های فرقه‌ای، تروریسم و افراط‌‌گرایی، قاچاق مواد مخدر، کمبود آب، بحران پناهندگان، تخریب محیط‌زیست و مداخلات خارجی رنج می‌برد. ما می‌توانیم با هم به این چالش‌های مشترک، برای تأمین آینده بهتر نسل‌های بعدی رسیدگی نماییم.» 
منطقه قوی به نظر نمی‌رسد بتواند تامین کننده منافع ایران در منطقه باشد. خصوصاً با سخنانی که آقای پزشکیان خواسته یا ناخواسته درباره تنش زدایی با اسرائیل مطرح کرد، تردیدهای جدی در بنیان‌های نظری این ابتکار عمل ایجاد کرده است که آیا این ابتکار صرفاً پوششی برای پیاده‌سازی پروژه آمریکایی صهیونیستی عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا نیست؟ شنیده شدن خبرهای مبنی بر حضور یک فرد دارای تابعیت رژیم صهیونیستی در برنامه رئیس جمهور نیز این ظن را تقویت می‌کند.
از طرف دیگر این نوع سخنان در شرایطی که رژیم صهیونیستی کشتار وحشتناکی در غزه و لبنان به پا کرده و بنایی برای توقف آن ندارد، و به عبارت دیگر ما دقیقاً در وسط یک جنگ واقعی هستیم، و جایگاه ایران به عنوان پشتیبان اصلی نیروهای درگیر در این جنگ، بسیار سخنان غلط و دارای آثار مخرب ارزیابی می‌شود. به نظر بسیار ضروریست که دستگاه سیاست خارجی دولت چهاردهم نسبت به ابهام زدایی و نگرانی‌هایی که درباره این رویکرد وجود دارد اقدام کند تا پیام‌ نادرست به دشمنان مخابره نشود و دوستان ما نیز تصویر غیر واقعی از سیاست منطقه‌ای ایران در ذهنشان ایجاد نشود. 
در جمع‌بندی می‌توان گفت که اهداف اعلامی از این سفر محقق نشده و البته هزینه‌هایی نیز هرچند ناخواسته بر منافع ملی تحمیل شده است.


سوال بسیار مهمی است و پاسخ دقیق به این سوال بخش مهمی از پرونده FATF را رمزگشایی می‌کند. 
با بررسی سیر تحولات بعد از امضای برجام مشخص می‌شود که *در زمانی موضوع FATF به مسئله جدی کشور تبدیل شد که ناموفق بودن پروژه برجام در حال آشکار شدن بود.*
برجام پروژه‌ای بود که دولت آقای روحانی و جریان سیاسی حامی او به مردم فروختند تا بتوانند رای آنها را از آن خود بکنند. بخش زیادی از این پروژه مربوط به بزرگنمایی و اغراق بیش از اندازه و تصویرسازی غیر واقعی از نتایج برجام بود. برای مثال رئیس جمهور روحانی در روز نهایی شدن برجام در اظهار نظری عجیب بیان کرد که با برجام تمامی تحریم‌های اقتصادی مالی و حتی تسلیحاتی بالمره لغو می‌شود.
اما با گذشت زمان و در همان ماه‌های ابتدایی بعد از اجرایی شدن برجام شواهد یکی پس از دیگری خود را روز می‌داد که آن چیزی که تصویر شده است با آن چیزی که واقعی است فاصله بسیار زیادی دارد. مهمترین شاهد مثال صحبت‌های آقای دکتر سیف رئیس وقت بانک مرکزی در شورای روابط خارجی آمریکا است او به صراحت درباره آثار برجام از عبارت *تقریباً هیچ* استفاده می‌کند. دکتر سیف به دلیل حضور در بانک مرکزی به خوبی از آثار و نتایج توافق برجام بر روابط بانکی آگاه بود و این جمله که از او صادر شد نشان دهنده نتیجه واقعی برجام در حوزه روابط اقتصادی بود. 
اما دولت روحانی و جریان سیاسی حامی او به این راحتی حاضر به پذیرش شکست ایده محوری خود نبود لذا از همان زمان پروژه جایگزین را برای مشغول کردن ذهن مردم و تداوم حضور آنها در قدرت آغاز شد. 
در سومین گزارش وزارت خارجه به مجلس شورای اسلامی درباره اجرای برجام کلید این پروژه زده شد و بیان شد که علی رغم رفع تحریم‌ها معضلی به نام حضور ایران در فهرست سیاه FATF وجود دارد و لذا مشکلاتی در حوزه برقراری روابط بانکی خارجی وجود داشته که باید برای رفع آن تلاش کرد. 
این در حالیست که مشکل اصلی روابط بانکی خارجی که هم از نظر تاریخی قابل اثبات است و هم از نظر تحلیلی می‌توان آن را اثبات کرد مربوط به تحریم‌های یک جانبه آمریکا علیه نظام بانکی ایران است و ارتباطی با FATF ندارد اما دولت وقت با چشمان باز پروژه FATF را آغاز کرد و هدف اصلی آن نیز پوشاندن نقایص جدی برجام و احتمال آشکار شدن آن برای مردم بود. 
حالا که رئیس جمهور پزشکیان پیگیری این موضوع را اولویت خود اعلام کرده است، میتوان نتیجه را حدس زد. زمان خوبی برای پیگیری این مسأله غیرواقعی در داخل مصرف میشود و تا چند وقت پروژه های  رسانه‌ای- سیاسی فعال خواهد بود، خودی و دیگری ساخته میشود و در نهایت همان «تقریبا هیچ» برای مردم حاصل خواهد شد.
فقط باید امیدوار بود که در این مسیر تعهدات هزینه‌دار جدید بی‌ المللی برای ایران ایجاد نشود.
📝مسعود براتی