وبلاگ مسعود براتی

نوشته‌های شخصی مسعود براتی

وبلاگ مسعود براتی

نوشته‌های شخصی مسعود براتی

۵ مطلب در شهریور ۱۴۰۳ ثبت شده است


🔸دیروز دکتر جلیلی از دومین رویداد بین‌المللی «الف تا» که به همت وزارت آموزش و پرورش برگزار شده بود، بازدید کرد.
نمایشگاه دو بخش داشت، بخش مدارس و هنرستان‌های موفق و ایده‌های موفق انفرادی معلم‌ها. توضیحی که دکتر پارسانیا مسئول نمایشگاه درباره شیوه انتخاب و حضور در نمایشگاه بیان کرد نشان می‌داد که مدارس و معلمانی موفق به حضور شده‌اند که در میان انبوهی از داوطلبان حضور، برتری‌هایی داشته‌اند. به عبارت دیگر ظرفیت واقعی کشور بسیار بیشتر از این نمایشگاه است.
🔻جالب اینکه عمده مدارس و معلم‌ها از مدارس دولتی بودند و کمی از آنها مدارس غیردولتی بودند. یعنی اصل بر پول نیست بلکه اراده است که تعیین کننده است.
🔻نکته مهم و لازم به تأمل این بود که همه آنچه که در نمایشگاه مشاهده شد، تجربه‌های موفقی بود که نه بر اساس برنامه‌های ابلاغ شده از مرکز بلکه بر اساس مسأله شناسی بومی، برنامه‌ریزی برای پاسخ دادن به آن و استقامت در آن مسیر به دست آمده بود. لذا تنوع و تکثر بسیاری در پاسخ‌های ارایه شده به مسایل هم جنس مشاهده میشد‌. 
🔹البته از آن مهمتر این بود که پشت هر تجربه موفق، اراده یا اراده‌هایی محکم وجود داشت که برای تحقق هدفی متعالی برانگیخته شده بود. مدیر یا معلمی پر انگیزه، بدون آنکه حمایت خاصی داشته باشد، با تکیه بر ظرفیت بومی و محلی مسأله شناسی کرده و پاسخی برای آن تولید و آن را اجرا کرده است. و حالا با تمام انرژی خود این تجربه را به مهمان نمایشگاه توضیح میدهد. 
به معنای کامل کلمه نمایشگاه «الف تا» میدانی برای نمایش ظرفیت های بزرگ مردمی برای پیشرفت کشور بود. این ظرفیت‌ها به این دلیل شکوفا شده بود که هر فردی به نقش پرشکوه خود در پیشرفت کشور اعتقاد و باور داشته و وارد میدان عمل شده بود.
در این میان وظیفه حاکمیت شناسایی و میدان دادن به این ظرفیت‌ها است. دولت باید بستر نقش آفرینی این اراده ها را ایجاد کند. نمایشگاه گام اول این کار است. 
باید به برگزار کنندگان این نمایشگاه خدا قوت گفت.


🔻اواخر سال گذشته با قطعی شدن حضور ترامپ در انتخابات آمریکا، در ایران موجی از ترس افکنی به جان مردم به راه افتاد. ترس از بازگشت ترامپ و بلایی که می‌تواند سر مردم بیاورد. طبیعی هم بود که خاطره تلخ مردم از فشار حداکثری و تحریم زمینه را برای پذیرش این ترس ایجاد کند.
بعد از اینکه مجله تجارت فردا ترامپ را در کالبد یک حاجی فیروز روی جلد به تصویر کشید، من مطلبی با این عنوان نوشتم و منتشر کردم: 
«ترامپ چه اثری روی زندگی مردم ایران دارد؟ تقریبا هیچ»
https://mas-barati.blog.ir/post/16
این مطلب بسیار دیده شد و بسیار واکنش برانگیز بود. تعداد زیادی از افراد هم واکنش‌های تند و منفی داشتند و خیلی از آنها به مسخره کردن روی آوردند. یک عده بورسی هم دعوت به مباهله بورسی کردند!  می‌توانید به نظرات ذیل این مطلب در توییتر سابق مراجعه کنید. حتما مفرح ذات خواهد بود. 
🔹البته مطلب سبب خیر شد و باعث شد چند مصاحبه و گفتگو پیرامون آن صورت بگیرد.
مصاحبه با خبرگزاری ایسنا با عنوان «زمانی فعال اقتصادی از توییت ترامپ هم اثر می‌گرفت/ شرایط ایران و آمریکا مشابه سال ۹۷ نیست»
isna.ir/xdQVzk
مصاحبه با خبرگزاری تسنیم با عنوان «تحریم جدید، فیک یا واقعی؟/ کارشناسان: سقف تحریم ایران پُر شده»
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1403/01/29/3070215
گفتگو با علیزاده در برنامه جدال
http://youtu.be/6gEo3IM22ow
و مناظره با دکتر قهرمانپور درباره بازگشت ترامپ و وضعیت تحریم‌ها
https://youtu.be/AsY3OTWtM_4

🔹حالا بهانه‌ای که سبب شد این مطلب را بنویسم مقاله اخیر ریچارد نفیو درباره سخت بودن (بخوانید ناممکن بودن) احیای فشار حداکثری علیه ایران است.
نفیو این مقاله را دو هفته پیش منتشر کرد و در آن شبیه به استدالاتی که بیان کرده بودم، بیان کرده است.
از مستهلک شدن ابزار تحریم تا تغییر رفتار ایران و تغییر محیط بین‌الملل.
https://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/easier-said-done-renewing-maximum-pressure-iran
ترجمه مقاله را هم اینجا می‌توانید ببینید:
isna.ir/xdRNwF
نفیو را در ایران به عنوان معمار تحریم‌ها می‌شناسند و لذا حرفش دیده می‌شود.

امیدوارم در واقعی کردن نگاه سیاستمداران و نخبگان به تحریم موثر باشد.

برنامه جامع اقدام مشترک روسای جمهور آمریکا علیه ایران
تهدید، تحریم ،‌ ترور، 
۲۳ سال پیش واقعه‌ای در شهر نیویورک جهان را در شوک فروبرد. حادثه تروریستی حمله به برج‌های دوقلوی تجارت جهانی، هرچند در آمریکا رخ داد و هنوز ابهامات فراوانی درباره عوامل و انگیزه‌های پشت آن وجود دارد، اما آثار آن بیش از هرجایی در غرب آسیا خودش را نشان داد. دولت آمریکا بلافاصله پرچم برنامه جهانی مبارزه با تروریسم را با نام «جنگ جهانی علیه تروریسم» بلند کرد و اعلام کرد «هر ملتی در هرجای دنیا باید تصمیم خود را اتخاذ نماید. یا طرف ما هستید یا طرف تروریست‌ها».
آمریکا هم در سطح قدرت سخت و نظامی اقدامات مهمی انجام داد و هم در سخت نیمه سخت و اقتصادی زیرساخت‌های استفاده از ابزار تحریم علیه دشمنان خود را توسعه داد. الان و بعد از گذشت بیش از دو دهه از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ می‌توان ارزیابی بهتری از اهداف و سیاست‌های آمریکا در منطقه غرب آسیا ارایه کرد. اهدافی که البته در ابتدا آشکار نبودند و به مرور زمان مشخص شد که امنیت رژیم صهیونیستی و مهار جمهوری اسلامی ایران اصلی‌ترین آنها است.
اولین اقدام آمریکا در سطح نظامی حمله به افغانستان بود. ظاهر امر این بود که افغانستان در آن زمان در دست طالبان بوده و آنها از گروه القاعده میزبانی می‌کنند. همان گروهی که متهم اصلی حمله به برج‌های دوقلو است. لذا توجیه آمریکا این بود که با حمله به افغانستان و برکناری طالبان از قدرت، گروه القاعده از بین خواهد رفت. اما نمی‌توان این واقعیت را از نظر دور داشت که افغانستان همسایه شرقی ایران است که وضعیت آن به صورت مستقیم بر ایران اثر دارد. حضور نظامی آمریکا اصلی‌ترین حامی رژیم صهیونیستی و مهمترین تهدید فرامنطقه‌ای علیه ایران، در مرزهای شرقی تهدیدات متعددی علیه ایران ایجاد خواهد کرد. برای همین داستان از افغانستان شروع شد، دورترین کشور از اسرائیل و نزدیک‌ترین به ایران تا آغاز زایمان خاورمیانۀ نوین با بیشترین تهدید برای ایران آغاز شود ولی کم‌ترین پیامد را برای اسرائیل داشته باشد.
گام بعدی را آمریکا در سال ۲۰۰۳ با حمله به عراق برداشت؛ همسایه غربی ایران و این‌بار کمی‌نزدیک‌تر اما با فاصله از رژیم صهیونیستی. آمریکا این بار حضور نظامی خود را در همسایه غربی ایران ایجاد و تثبیت کرد. رئیس جمهور آمریکا قبل از حمله به عراق بود که ایران را به همراه کره شمالی و عراق، به عنوان کشورهای «محور شرارت» نامید. بوش پسر علت این نامگذاری را «حمایت آن کشورها از تروریسم» و «تلاش آن‌ها برای دستیابی به جنگ‌افزار کشتارجمعی» بیان کرد. هرچند دولت وقت ایران در آن سال‌ها تلاش داشت با سیاست تنش‌زدایی با غرب، روابط ایران و غرب را بهبود دهد.
حمله به عراق این نگرانی را در ذهن تحلیل‌گران ایجاد کرد که آیا هدف بعدی آمریکا ایران است؟ خصوصا اینکه هم‌زمان موضوع فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران نیز در فضای بین‌المللی با هدایت آمریکا ضریب پیدا کرده بود و سبب ایجاد حساسیت در فضای بین‌المللی شده بود. آغاز مذاکرات هسته‌ای ایران و تروئیکای اروپا در چنین شرایطی بود. مذاکراتی که البته به نتیجه نرسید و سرآغاز یک پرونده طولانی میان ایران و غرب بود.
حضور نظامی آمریکا در شرق و غرب ایران که به دنبال منگنه کردن ایران بود، با برخی ناامنی‌ها در شمال غرب ایران (شکل‌گیری پژاک و احیای گروه کوموله) و جنوب شرق (فعالیت‌های تروریستی جندالشیطان) نیز همراه بود. به عبارت دیگر برنامه آمریکا علیه ایران صرفا شامل تهدید نظامی نبود و بلکه بعد ناامنی نیز داشت.
در ادامه سیاست ایران با تجربه شکست‌خورده مذاکرات با تروئیکای اروپا تغییر کرد و در حوزه هسته‌ای مسیر تنش‌زدایی یعنی اعتمادسازی و انجام تعهدات یکطرفه کنار گذاشته شد و فعالیت‌های صلح آمیز هسته‌ای از سر گرفته شد. پیشرفت‌های قابل توجهی در این مسیر از جمله غنی‌سازی ۲۰ درصد و توسعه توان غنی‌سازی حاصل شد. در این دوره ایران بیشتر به دنبال تهدیدزدایی حرکت کرد.
حرکت بعدی آمریکا در این مسیر فشار و جنگ علیه لبنان بود. جنگ ۳۳ روزه رژیم صهیونیستی علیه لبنان که با هدف از بین بردن توان نظامی حزب الله لبنان آغاز شد اما به سرانجام نرسید. در آنجا بود که آمریکا به طور آشکار از اهداف خود برای منطقه غرب آسیا سخن گفت.  کاندولیزا رایس وزیر وقت خارجه آمریکا این چنین گفت: «جنگ لبنان درد زایمان تولد خاورمیانه جدید است.»
البته خیلی قبل‌تر ریچارد هاس تحلیل‌گر برجسته آمریکایی شورای روابط خارجی در مقاله‌ای با عنوان «پیش به سوی دموکراسی بزرگتر در دنیای اسلام»  از اهداف پشت پرده اقدامات نظامی آمریکا پرده برداشته بود. آمریکا تنها دموکراسی در خاورمیانه را رژیم صهیونیستی می‌داند و معنای حرکت به سوی دموکراسی بزرگتر را به راحتی می‌توان فهمید. یعنی حرکت به سمت اسرائیل بزرگتر که برای این کار باید ایران مهار شود.
بعد از لبنان نوبت به سوریه رسید و طرح پیچیده و وحشتناک آمریکا برای ناامنی در سوریه که منجر به تولد «داعش» شد. همه این‌ها برای مهار ایران و برای دموکراسی بزرگتر بود. ایران البته با درایت و هوشمندی با این تهدید مقابله کرد و آن را تبدیل به یک فرصت بزرگ برای خود کرد و نیروهای هم سو باخود را متشکل و منسجم کرد و جایگاه سیاسی و اجتماعی آنها به طور جدی ارتقا یافت. تشکیل بسیج مردمی در عراق، شکل‌گیری گروه‌های مختلف مقاومت در منطقه و شکست دادن پروژه پیچیده و خطرناک داعش از دست‌اوردهای ایران بود.
همزمان با این تحولات بود که آمریکا از فتنه‌گران بعد از انتخابات ۸۸ ایران حمایت کرد، به این امید که بتواند مانند برخی کشورهای دیگر با انقلاب‌های مخملین رژیم سیاسی را تغییر دهد. بعد از ناامید شدن از این مسیر با راه‌اندازی جنگ اقتصادی گسترده به دنبال فلج کردن اقتصاد ایران بود. اوباما که بعد از بوش پسر در کاخ سفید مستقر شده بود، ابتدا با ژست صلح طلبی به پیش آمد و نامه‌هایی برای رهبر معظم انقلاب فرستاد اما زمانی که بوی کباب از فتنه ۸۸ به مشامش رسید، پا در مسیر فشار حداکثری و تحریم‌های فلج کننده علیه مردم ایران گذاشت. این تحریم‌ها با هدف فشار معیشتی بر مردم ایران که اصلی‌ترین پشتوانه نظام سیاسی ایران بودند، طراحی و اجرا شد و تا آنجا پیش رفت که مذاکره با آمریکا در داخل جامعه ایران مورد پذیرش قرار گیرد. با تغییر دولت در سال ۹۲ و ضریب گرفتن مذاکره با آمریکا برای رفع تحریم فرصت جدید برای آمریکا جهت اجرای سیاست‌های خود علیه ایران شکل گرفت. آمریکا حالا مهار ایران را از طریق مذاکره و تحمیل یک توافق دنبال کرد. 
مذاکرات درباره برنامه صلح آمیز هسته‌ای ایران قبل از ۹۲ هم جریان داشت اما نه روی اضطرار رفع تحریم بلکه برای دفاع از حقوق هسته‌ای مردم ایران بود. این تغییر سبب شد که آمریکا فرصتی برای مهار ایران این‌بار از مسیر توافق به دست آورد. توافق البته نتوانست اهداف ایران را محقق کند یعنی نتوانست منجر به رفع تحریم پایدار و حل مشکلات ناشی از آن شود. آمریکا که به دنبال تسری مذاکره و توافق در بستر توافق به سایر موضوعات از جمله موشکی و مسایل منطقه‌ای بود نیز به هدف خود نرسید. ترامپ که زمینه را برای فشار بیشتر به ایران و سرعت دادن به این روند مشاهده کرد با خروج از برجام و اجرای سیاست فشار حداکثری تلاش کرد این هدف را سریعتر محقق کند. این رفتار ترامپ مورد نقد جان کری قرار گرفت و گفت: «میشد این توافق را به عنوان اهرم فشاری برای وادار کردن ایران به امتیازدهی در موضوعات دیگر از جمله مسائل موشکی و منطقه‌ای مورد استفاده قرار داد.»
ایران با درایت رهبر معظم انقلاب توانست سیاست فشار حداکثری را شکست مفتضحانه بدهد. این اعتراف را مسئولان آمریکایی کردند. هرچند در مواجهه با تحریم‌ها، مردم ایران هزینه‌های زیادی دادند که البته اگر دولت دوم روحانی تدبیر و برنامه‌ فعالانه‌ای می‌داشت و همه تخم‌مرغ‌ها را در سبد توافق نمی‌گذاشت، مردم ایران این میزان هزینه را مجبور نبود پرداخت کند. تدبیری که شهید رئیسی در مواجهه با تحریم‌ها انجام داد و در حوزه‌هایی مانند تجارت خارجی، جذب سرمایه‌گذاری خارجی و فروش نفت و نیز پیوستن به گروه‌های جدید بین‌المللی مانند شانگهای و بریکس موفقیت‌های قابل توجهی را به دست آورد. 
در یک سال گذشته و بعد از عملیات طوفان الاقصی که یک تهدید وجودی و جدی برای رژیم صهیونیستی ایجاد شد، آمریکا مجدد حضور خود در منطقه را افزایش داده است. اما این بار نه از روی یک برنامه فعالانه و برای مهار ایران بلکه از روی اضطرار و صیانت از امنیت رژیم صهیونیستی. 
وقتی تحولات ۲۳ سال گذشته را در یک نگاه مشاهده می‌کنیم، روند افزایش قدرت جمهوری اسلامی و کاهش قدرت و نفوذ آمریکا و تضعیف رژیم صهیونیستی را به روشنی می‌بینیم. مشاهده می‌کنیم که برخی از سیاست‌ها همانند تنش‌زدایی یا مذاکره برای رفع تحریم در تحقق منافع ملی ناموفق بوده و سیاست‌های فعالانه مبنی بر تهدید‌زدایی و خنثی‌سازی تحریم‌ها هست که توانسته منافع ملی را تامین و قدرت و اقتدار ملی را افزایش دهد. 
حالا در دولت چهاردهم که در مواجهه با آمریکا قرار است «مدیریت تخاصم» دنبال شود، باید دید که این سیاست به کدام سیاست تجربه شده نزدیک‌تر است، به سیاست تنش‌زدایی و مذاکره برای رفع تحریم و یا سیاست تهدیدزدایی و خنثی‌سازی تحریم‌ها؟

 

مسعود براتی
 

داستان پول‌های کره بهانه‌ای برای شناخت عمیق‌تر تحریم
*حساب امانی* (escrow account) و دردسرهای آن برای ایران

نخست وزیر و وزیر خارجه قطر در روزهای گذشته به ایران سفر کرده بود. در کنار مباحث مختلف یکی از موضوعات مطرح در روابط ایران و قطر، موضوع پول‌های ایران که سال گذشته از کره به قطر انتقال پیدا کرد، مطرح است. این پول‌ها قرار بود به آسانی برای ایران کارسازی شود که با وقوع عملیات تاریخی طوفان الاقصی و در پی آن حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به غزه با مشکل مواجه شد. در این یادداشت به بررسی جنبه‌های فنی این موضوع می‌پردازیم که به نظر می‌رسد درس‌های مهمی برای مرور کردن دارد.

🔻پول‌ها چگونه در کره جنوبی بلوکه شده بودند؟

در سالهای اجرای برجام محدودیتی در فروش نفت و میعانات گازی ایران نبود و یکی از مشتری‌های قدیمی ایران کره جنوبی بود که میعانات ایران را خریدای می‌کرد. در یک سال پایانی که از زمان خروج آمریکا از برجام تا زمان اعمال صد در صدی تحریم نفتی علیه ایران در اردیبهشت ۹۸، فروش میعانات به کره بدون دریافت مبلغ آن انجام می‌شد. امید بود که دوباره رفع تحریم‌ها برقرار شود. طلب ایران در حدود ۷ میلیارد دلار بود که در بانک‌های کره‌ای به وون (واحد پول کره) انباشت می‌شد و مالکیت آن برای بانک مرکزی ایران بود.

🔹حساب امانی چیست و چه نقشی در تحریم‌های نفتی دارد؟

در قانون NDAA 2012 که فروش نفت خام ایران تحریم شد، در بخش ۱۲۴۵ بیان می‌کند که تراکنش بابت خرید نفت خام ایران ممنوع است،‌ مگر آنهایی که با مجوز دولت آمریکا خرید نفت از ایران را انجام می‌دهند. در قانون بعدی تحریمی یعنی قانون کاهش تهدید ایران ۲۰۱۲ بخش ۵۰۳، مشخص می‌کنند که خریداران نفت ایران که با مجوز دولت آمریکا خرید انجام می دهند باید پول ناشی از خرید خود را در حسابی به نام بانک مرکزی ایران و به ارز محلی نگه‌داری کنند و ایران از آن پول می‌تواند اقلام غیرتحریمی خریداری کند و تنها در حالتیکه بخواهد خرید بشردوستانه کند می‌تواند پول را به کشور ثالث منتقل کند.
https://www.congress.gov/bill/112th-congress/house-bill/1905/text
🔻اینجا بود که حساب امانی escrow account در مکانیزم تحریم وارد شد. در فرایند اجرایی مصرف پول هم جایگاه خزانه‌داری آمریکا OFAC برای تایید تراکنش‌ها آمده است. یک جایگاه نظارتی که باید برای تراکنش‌ها مجوز صادر کند تا خطر تحریمی موسسات مالی درگیر را تهدید نکند.
در مدت اجرای برجام و نیز خروج آمریکا از برجام تا اردیبهشت ۹۸ این سازوکار جاری بود. لذا مصرف پول‌های ناشی از فروش میعانات به کره سختی داشت و انباشت پول در حساب امانی ایران در کره افزایش می‌یافت.
اتفاق دیگری که روی این تحریم سوار شد و کار را پیچیده‌تر کرد، شناسایی بانک مرکزی ایران به عنوان نهاد حامی تروریسم در شهریور ۹۸ بود. به دلیل اینکه هرگونه همکاری با این نهاد خطر مواجه شدن با تحریم‌های آمریکا را داشت، استثنا مربوط به خرید بشردوستانه هم اعمال نمی‌شد. عملا بانک مرکزی ایران ذیل قانون کاتسا مجدد تحریم شد. اینگونه بود که پول ایران در کره چند قفله شد.
تلاش دولت سیزدهم برای آزادسازی در دولت روحانی چندبین بار تلاش شد که پول‌ها آزاد شوند اما نشد. در دولت شهید رییسی نیز این اتفاق دنبال شد. آنقدر خبرها زیاد منتشر می‌شد که در شبکه‌های اجتماعی به طنز می‌گفتند چندین بار است که پول‌های کره آزاد شده است.

🔸در تابستان ۱۴۰۲ که بحث مبادله زندانیان میان ایران و آمریکا جدی شد،‌ موضوع آزادسازی پول‌ها نیز جدی‌تر شد. اما یک مشکل فنی وجود داشت که مورد توجه طرف ایرانی بود. مشکل درباره تبدیل وون به یورو بود. با توجه به محدود بودن بازار تبدیل وون به یورو، راه حل معمول تبدیل وون به دلار و بعد تبدیل دلار به یورو بود. اما خطری در این میان بود: خطر مصادره پولهای ایران توسط دولت آمریکا در زمان تبدیل از وون به دلار. در همان قانون کاهش تهدید ایران ۲۰۱۲ کنگره اجازه مصادره اموال ایران که در خاک آمریکا است یا به قلمرو آمریکا وارد می‌شود،‌ را داد. در نتیجه اگر وون به دلار تبدیل می‌شد قبلا از تبدیل به یورو، امکان مصادره آن وجود داشت. برای همین بود که راه سخت‌تر را انتخاب کردند و حدود ۴ تا ۶ هفته صبر کردند تا به صورت مستقیم وون کره به یورو تبدیل شود
https://www.rokna.net/fa/tiny/news-919772
ایران تلاش کرد که با آزاد کردن منابع در کره، عرضه ارز را در بازار تقویت کند. یوروی حاصل شده می‌توانست برای تامین اقلام اساسی که قلم مهمی از تقاضای ارزی کشور است، مصرف شود که فشار را روی بازار ارز کاهش دهد. در مسیر تبدیل وون به یورو به دلیل کاهش ارزش وون در قبال دلار در سالهای اخیر، نزدیک به یک میلیارد دلار آن آب شد و در حدود ۶ میلیارد دلار به یورو تبدیل شد که تقریبا ۵.۳ میلیارد یورو میشد.
 

ادامه
🔻پول‌های چه وضعیتی دارند؟
یوروهای متعلق به ایران در حساب‌های یورویی بانک‌های قطری نزد بانک‌های سوئیسی قرار گرفت. در اینجا نیز بر اساس همان قواعد تحریمی در حسا‌ب‌های امانی escrow account قرار گرفت. با همان ملاحظه نیاز به تاییده اوفک برای مصرف این پولها. متاسفانه در این مدت تمام زندانی‌های آمریکایی آزاد شدند و اهرم فشار برای طرف ایرانی جهت وادار کردن آمریکا به انجام تعهداتش وجود نداشت. اینکه طرف ایرانی چرا تصمیم گرفت که پول‌ها به یورو در حساب بانک‌های سوئیسی قرار گیرد روشن بود. ایران نیازمند حواله است و از اسکناس اهمیت بیشتری برای بانک مرکزی دارد تا بتواند برای واردات اقلام اساسی یا چیزهای دیگر که ریسک تحریم ندارند استفاده کند. برای همین در صورتی که بتواند به صورت حواله آنها را مصرف کند خیلی برایش مطلوب تر است. اما مشروط به داشتن اهرم فشاری برای وادار کردن آمریکا به رعایت تعهداتش که این اهرم از دست ایران خارج شده بود.
🔸ایام نشستن پول‌های به حساب‌های امانی مصادف شد با تحولات غزه و عملیات طوفان الاقصی که سبب فعال شدن سیاست‌مداران صهیونیست آمریکایی شد و بلافاصله با فشار بر دولت آمریکا خواهان بلوکه شدن مجدد منابع ارزی ایران در نزد بانک‌های قطری شدند. حتی مجلس نمایندگان آمریکا طرحی نیز تصویب کرد. هرچند به قانون تبدیل نشد.
https://www.asriran.com/fa/news/922281
khabaronline.ir/xksPh

مجموعه خبرهایی که میرسد حاکی از این است که پولها کماکان در حساب‌های یورویی بانک‌های قطر نزد بانک‌های سوئیس هستند و کارسازی آنها با مشکل مواجه شده است.
https://www.mizanonline.ir/00Jsoi
بر اساس گزارش واشنگتن‌پست، معاون وزیر خزانه‌داری آمریکا ادعا کرده که مقام‌های آمریکایی و دولت قطر توافق کرده‌اند که دسترسی ایران به حساب ۶ میلیارد دلاری را با توجه به آنچه حمله حماس علیه رژیم صهیونیستی خوانده شده، مسدود کنند. مشابه این وضعیت را در موضوع فروش گاز به عراق و واریز درآمد آن نزد بانک تجارت عراق TBI شاهد هستیم. آنجا هم حسابی امانی برای طرف ایرانی به دینار عراقی وجود دارد که برای مصرف آن نیاز به تاییده اوفک وجود دارد.
تاییده اوفک در این مکانیزم مانند پیچ تنظیم عمل می‌کند و هرگاه آمریکا بخواهد با ایران بازی کند این پیچ را کم یا زیاد می‌کند. شاید این درس مهمی برای ما باشد که تمام تلاشمان برای رها شدن از مکانیزم‌های تحت کنترل آمریکا باشد. در حصول توافق عجله نکنیم و صرفا برای تولید یک خبر خوب جهت مدیریت انتظارات بازار از چاله‌ای به چاله دیگر نیفتیم. 

✍️ مسعود براتی

چهارشنبه گذشته تمامی افراد معرفی شده از سوی رئیس جمهور پزشکیان به مجلس شورای اسلامی، رای اعتماد گرفتند. در رسانه‌ها این اتفاق با عنوان «وفاق ملی»‌ بازنمایی شد. نکاتی درباره فرصت‌ها و تهدیدهای این اتفاق در ادامه بیان می‌شود:
1️⃣ تلاش آشکاری شد تا از این اتفاق تصویری این چنین ساخته شود که تمامی وزرا با تایید رهبر انقلاب معرفی شده‌اند و لذا هرکسی که با آنها مخالف باشد، به نوعی با رهبر انقلاب مخالفت کرده است. به نظر می‌رسد هدف این تصویرسازی منفعل کردن نیروهای سیاسی-اجتماعی منتقد دولت است. خصوصا جریان منتقد دولت که نه به دلیل سیاست‌زدگی بلکه از منظر مسایل اصلی کشور و موضوع پیشرفت و عدالت به نقد تصمیم‌ها و رفتار دولت می‌پردازد. در حالیکه رهبر انقلاب در این موضوع به صراحت نظرات خود را در دیدار نمایندگان مجلس دوازدهم در تاریخ ۳۱ تیر ماه امسال بیان کردند. 
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=57106
امروز هم در دیدار با هیات دولت خیلی شفاف تاکید کردند که تعداد زیادی از وزرا را نمی‌شناختند و نظری درباره آنها نداده‌اند. 
https://ble.ir/khamenei_ir/1230056360469028836/1724746032134
2️⃣ همچنین تلاش شد تا تصویری از یک وفاق ملی میان جریان حامی دولت پزشکیان و جریان رقیب یعنی آقای قالیباف ترسیم شود که به نظر می‌رسد هدف آن بیرون کردن جریان سوم از صحنه سیاسی کشور است. البته برخی از افراد سیاسی منتسب به ریاست مجلس نیز این حرف را بیان کردند. در این تصویرسازی جریان سوم یک جمعی از افراد تندرو و رادیکال تصویر شدند که حذف آنها از صحنه سیاسی کشور بخشی از پروژه وفاق ملی است.
3️⃣ رای اعتماد به افرادی مانند وزیر بهداشت، با سابقه روشن در حمایت از اغتشاشات ۱۴۰۱ موجب ایجاد تردید در میان بدنه فعال و انقلابی شد. کمتر از یک سال گذشته بود که آقای سلاح‌ورزی که وضعیتش شبیه وزیر بهداشت بود، بعد از چند ماه تنش میان دولت و اتاق بازرگانی از ریاست آن اتاق برداشته شد. اما در این مورد بدون آنکه وزیر بهداشت نسبت به اقدامات سابق خود ابراز پشیمانی کند، از مجلس رای اعتماد گرفت. برای بدنه انقلابی وضعیتی شبیه به پذیرش برجام در دولت اول روحانی و مجلس با ریاست علی لاریجانی شکل گرفت. این تردید می‌تواند در آینده تبدیل به انفعال و عدم تحرک در موضوعات مهم کشور شود.
4️⃣ در فرایند رای اعتماد به وزرا، دو اتفاق در صحن مجلس رخ داد. یکی شفاف شدن مواضع نمایندگان بود. این شفاف شدن برای کنش اجتماعی-سیاسی در آینده و تعیین نسبت با نمایندگان مجلس مفید است. همچنین رویش‌های جدیدی در میان نمایندگان مجلس مشاهده شد که نشان دهنده ظرفیت خوب در مجلس است. نمایندگان جوان و متخصصی که با کنش فعالانه خود و تبیین مواضع تخصصی و اصولی نشان دادند که ظرفیت کار تخصصی و به دور از سیاست‌زدگی در مجلس وجود دارد و می‌توان روی این ظرفیت برای پیگیری مسایل پیشرفت و عدالت حساب کرد.
5️⃣ اتفاق مهم دیگر تاکیدات چند باره در فرایند رای اعتماد مبنی بر مبنا بودن قانون برنامه هفتم موجب گردید تا برنامه هفتم به عنوان سند بالادستی دولت و وزرا تثبیت شود. این مبنا می‌تواند چارچوب نظری خوبی برای تعامل جریان منتقد دولت با دولت باشد. تقریبا تمامی وزرای دولت در بخش‌هایی از صحبت‌های خود به این مهم اشاره و تاکید کردند. قانون برنامه هفتم پیشرفت علی‌رغم برخی از ضعف‌ها، ظرفیت‌های خوبی برای پیشرفت و عدالت دارد. (بخش‌هایی از آن در اینجا منتشر شده است: https://ble.ir/saeedjalily/3616294512355856516/1723902596762)
*سخن اصلی*
✅ با عنایت به تهدیدها و فرصت‌های توضیح داده شده، نیروهای انقلابی منتقد دولت نباید دچار تردید و انفعال شوند. با تجهیز شدن و مسلط شدن به فرصت‌های برنامه هفتم برای تحقق پیشرفت و عدالت موضعی فعال نسبت به دولت چهاردهم اتخاذ کنند. درگیر مباحث حاشیه‌ای که با هدف تردید افکنی و انفعال مطرح می‌شوند، نشوند. باید این نکته را همیشه در نظر داشت که مسیر پیشرفت و عدالت مسیری است که فقط با حضور نیروی مردم حاصل می‌شود. وجه مهمی از این حضور، داشتن موضع نسبت به تصمیم‌ها و عملکرد دولت است.
مسعود براتی